مهارت نگاه کردن

مهارت نگاه کردن

مهارت نگاه کردن

چیزهایی را که واقعا مهم هستند، نگاه کنید.

نویسنده فقید نورا افرون، بیشتر به خاطر فیلم هایی چون سیلک وود، بی خوابی در سیاتل و وقتی هری با سالی ملاقات کرد؛ مشهور بود.

فیلم هایی که هر یک نامزد دریافت جایزه اسکار بود. موفقیت افرون به عنوان نویسنده و فیلم نامه نویس به توانایی او در جذب خط اصلی داستان ارتباط دارد. مهارتی که او در حرفه قبلی خود به عنوان روزنامه نگار به آن دست یافت؛ اما در تمام مهروموم های زندگی اش در دنبای پرانرژی روزنامه نگاری، درسی که عمیقا بر او تاثیر گذاشت به دوران دبیرستان باز می گردد.

چارلی سیمز، کلاس روزنامه نگاری مقدماتی را در دبیرستان بورلی هیلز تدریس می کرد. او اولین روز کلاسش را که افرون در آن حضور داشت، مانند هر روزنامه نگار دیگری با توضیح مفهوم لید آغاز کرد.

او توضیح داد که لید شامل چرا، چه، چه وقت، چگونه و چه کسی از مقاله است. لید اطلاعات ضروری را پوشش می دهد. سپس او اولین تکلیفشان را مشخص کرد:" لید خبر را بنویسید."

سیمز با ارائه حقایق خبر شروع کرد: کنت ال پیترز، مدیر دبیرستان بورلی هیلز، امروز اعلام کرد که همه اعضای هیئت علمی دبیرستان، پنجشنبه آبنده برای سخنرانی در مورد شیوه های نوین آموزشی به ساکرامنتو سفر می کنند. سخنرانان مارگارت مید، انسان شناس، دکتر رابرت مینارد هاچینز، رییس کالج و فرماندار کالیفرنیا و ادموند پت براون خواهند بود.

دانش آموزان از ماشین تحریر دستی استفاده می کردند و در تلاش بودند تا با سرعت مدرس همگام شوند. سپس لیدهایی را که به سرعت نوشته بودند، تحویل دادند. هر یک از دانش آموزان سعی کردند تا حد امکان به طور خلاصه از چه کسی، چه کسی، کجا و چرا استفاده کنند:( مارگارت مید، مینارد هاچینز و فرماندار بران در تاریخ...)؛ ( پنجشنبه آینده، دبیرستان، معلمان ...) سیمز لیدهای دانش آموزان را مرور کرد و آن ها را کنار گذاشت. 

سپس رو به آن ها کرد و گفت: همگی اشتباه نوشته اید. هفته بعد پنجشنبه دبیرستان تعطیل است.

افرون خاطر نشان می کند: آنجا بود که متوجه شدم روزنامه نگاری فقط در مورد بازگویی حقایق نیست، بلکه در مورد یافتن موضوع اصلی است. دانستن چه کسی، چه چیزی، چه زمانی و کجا کافی نبود؛ باید معنی خبر و همین طور چرایی اهمیت آن ار می فهمیدیم. افرون افزود:" او چیزی را به من آموخت که به همان اندازه که در روزنامه نگاری جواب می داد، در زندگی نیز کارساز بود."

در هر مجموعه ای از حقایق و موضوعات، چیزی اساسی پنهان است و یک روزنامه نگار خوب می داند که یافتن آن مستلزم کاوش در آن بخش از اطلاعات و پی بردن به روابط بین آن هاست. این بدان معناست که این روابط و ارتباطات باید آشکار شوند. این به معنای ساخت کل خبر است با استفاده از مجموعه اجزای ان و درک اینکه چگونه این اجزای مختلف کنار هم قرار می گیرند و برای همه با اهمیت می شوند. بهترین روزنامه نگاران به سادگی اطلاعات را منتقل نمی کنند. ارزش آن ها در کشف چیزی است که واقعا برای مردم اهمیت دارد. 

آیا تا به حال احساس سردرگمی کرده اید؟ یا مطمئن نبوده اید که روی چه چیزی تمرکز کنید؟ آیا تا به حال این احساس را داشته اید که توسط اطلاعات مختلف بمباران شده و نمی دانید چه نتیجه ای از آن بگیرید؟ تا به حال پیش آمده که از درخواست های مختلفی که از شما می شود احساس سرگیجه کرده و در تشخیص درخواست با اهمیت از بی اهمیت ناتوان شوید؟ آیا تا به حال نکته ای در محل کار یا منزل را از قلم انداخته اید و وقتی متوجه آن شدید که خیلی دیر شده؟ اگر چنین است، اصل مهارت اصل گرایانه بسیار ارزشمند خواهند بود.

پالایش اطلاعات جذاب

ما ذاتا می دانیم که نمی توانیم تک تک اطلاعاتی را که در زندگی خود با آن روبرو هستیم، بررسی کنیم. تشخیص آنجه برای بررسی ضروری است، مستلزم این است که در نحوه کاوش و پالایش کردن همه حقایق، گزینه ها و نظرات متقابل و متناقض که دائما برای جلب توجه ما رقابت می کنند، نظم و انضباط داشته باشیم.

گرگ مکیون یکی از دوستان توماس فریدمن، مقاله نویس و روزنامه نگار برنده جایزه نیویورک تایمز داستانی را درباره او ( توماس فریدمن) تعریف می کند؛ طی جلسه ای که با او داشتم و در مورد چگونگی پالایش اطلاعات ضروری از اطلاعات مزاحم غیرضروری صحبت می کردیم و قبل از ملاقات با او در یک ناهار کاری همراه با منابع اطلاعاتی اش برای نوشتن مقاله ای حضور داشت. یکی از افراد حاضر در جلسه، هنگام صرف ناهار شوخی هایی می کرد و فکر می کرد توماس به این شوخی ها توجهی ندارد، حال آنکه او گوش می داد. او به کل صحبت های سر میز گوش می داد؛ اما به سادگی همه چیز را به جز مواردی که توجه او را به خود جلب کرده بود، پالایش می کرد. سپس او سعی کرد نقطه ها را با طرح سوالات متعدد به هم متصل کند و تنها در مورد مواردی که نظرش را جلب کرده بود، سوال پرسید.

آن طور که فریدمن بعدها با نظرش را من در میان گذاشت، بهترین روزنامه نگاران به چیزهایی گوش می دهند که دیگران نمی شنوند. هنگام صرف ناهار، او به آنچه در حاشیه گفته می شد گوش می داد. در واقع او به حرف هایی گوش می داد که گفته نمی شد.

اصل گرایان ناظران و شنوندگان قدرتمندی هستند. آن ها با دانستن این واقعیت که توازن بدین معناست که توجه به همه چیز غیرممکن است. آگاهانه به حرف هایی گوش می دهند که به صراحت بیان نشده است. آن ها معنی پنهان را در می یابند یا همان طور که هر میون گرنجر، از شخصیت های مشهور رمان هری پاتر ( بعید می دانم که او واقعا اصل گرا بوده باشد، اما از این نظر اصل گراست.) می گوید:" من بسیار منطقی ام که می توانم جزییات بی اهمیت را نادیده بگیرم و چیزهایی را ببینم که دیگران قادر به دیدنش نیستند." 

فرع گرایان هم گوش می دهند، اما همان موقع که در حال گوش دادن هستند آماده گفتن چیزی می شوند. آن ها با اطلاعات مزاحم از موضوع اصلی منحرف می شوند. آن ها روی جزییات بی اهمیت تمرکز می کنند. آن ها بلندترین صدا را می شوند، اما پیام های اشتباه دریافت می کنند. آن ها در اشتیاق به نشان دادن واکنش، اصل مطلب را از دست می دهند. در نتیجه طبق استعاره سی اس لوییس: این افراد هنگام وقوع سیل، کپسول اطفای حریق در دست می گیرند و به اطراف می دوند. در واقع ان ها لید خبر را از دست می دهند.

در هرج و مرج محیط های مدرن کاری و با وجود صداهای بلند اطرافمان، ما به جهات مختلف سوق داده می شویم. اکنون بیش از هر زمان دیگری یادگیری مقاومت در برابر سرود افسونگر حواس پرتی و باز نگه داشتن چشم ها و گوش هایمان در برابر تیترهای جذاب روزنامه ها مهم است. در اینجا چند روش برای استفاده از روزنامه نگار درونتان ارائه می دهیم. 

در ادامه بیشتر بخوانید

مهارت نگاه کردن

فرع گرایی در همه جا

تبلیغات هدفمند


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر