خودباوری

خودباوری

خودباوری

بحث خودباوری را با چند تا سوال آغاز می کنم و سوالها اینست که:

1- زمانی که در تصوراتم درباره موفقیت می اندیشم؛ چه احساسی را تجربه می کنم؟

2- چرا در زمان انجام کارها اضطراب را تجربه می کنم؟

3- یکی از دلایلی که من در هنگام کار دچار خودشکنی می شوم چیست؟

4- یکی از دلایلی که سرعت پیشرفتم را در حین انجام کار کند می کند، کدام است؟

5- اگر امروز بتوانم به خودم فرصت بیشتری در زمینه موفقیت بدهم آن ها کدامند؟

...

قبل از مطالعه ادامه مطلب ممنون میشم که به این 5 تا سوال بالا جواب بدهید و اما نیازی نیست که این جواب ها در جایی درج شوند.

امروزه زنان بیشتری وارد محیط های کاری می شوند و برای خود حرفه و کسب و کاری را راه می اندازند؛ ما با افراد زیادی مواجه می شویم که با یک چنین مشکلاتی مواجه هستند؛ نام این مسائل را می توانم اضطراب موفقیت نامید.

و اما اضطراب موفقیت در دو وجه می پردازیم.

1- همان احساس ترس و وحشتی است که افراد با خودباوری پایین زمانی که زندگی کاریشان خوب پیش می رود. با دید عمیق آنها ددر مورد خود آنچه تصور می کنند برایشان مناسب است در تضاد است؛ دچار آن می شویم.

2- احساسی نظیر اینکه؛ من نباید موفق تر از همسرم ، دوستم و برادرم باشم و این احساسی غلط است و مردود به حساب می آید؛ باید بر این احساس غلبه کنم.

خودباوری در این رابطه به این معنا تعبیر می شود:

ما خود را شایسته چیرگی بر چالش های اصلی زندگی و ارزشمند بودن خود بدانم( که شامل موفق بودن هم می شود) این احساس که ما لایق شادبودن هستیم؛ به این معنا که خودشکوفایی را طبیعی و مناسب بدانیم نه به عنوان انحراف از مسیر طبیعی که در هر لحظه ممکن است ناپدید یا محو شود.

همه افراد ناخودباور( کسانی که مشکل خودباوری دارند)؛ اینان همگی از اضطراب موفقیت رنج می برند و همه این افراد در این زمینه یکسان عمل نمی کنند.

برای مقابله با این وضعیت جمله درمانی می تواند عامل مقابله کننده مناسبی به شمار رود و اما جمله اینست:

" من مستحق هر موفقیتی هستم که قادر هستم با تلاش های صادقانه می توانم این موقعیت را کسب کنم" . 

نپذیرفتن این واقعیت که من مستحق نیستم، شهامت زیادی می طلبد.

من زمانی که در حال حرکت به سمت کسب موفقیتی هستم و ناخودآگاه و طبق عادت دچار این مشکل می شوم؛ باید باید با هشیاری کامل بتوانم خودکنترلی داشته باشم که دچار این مشکل نشوم و کاری که باید انجام بدهم اینست که: 

" - زمانی که دچار احساس اضطراب می شوم به خودم مسلط باشم و به آرامی نفس بکشم.

  - نظاره گر پیشرفتم باشم، بر روی مسیر پیشرفت متمرکز شوم.

  - به اعماق تجربیات مثبت خودم در این زمینه وارد شوم و دستاوردهای خودم را در این زمینه برای خودم یادآوری کنم".

استراتژی تواناسازی در خودباوری

اغلب مردم در وضعیت های سخت زندگی دچار چنین وضعیتی می شوند اما به زبان نمی آورند. 

وقتی کسی عادت بدی پیدا میکند که می بایست آن را ترک کند؛ همه کاری که باید انجام بدهند اینست که آگاهی اش را بالا برده و این بالابردن آگاهی در حین تکرار عادت است. این را باید بدانیم که هیچ فرمول کلی وجود ندارد که بتواند در همه موقعیت ها ما را به نتایج مطلوب برساند. 

اینجاست که می طلبد که در حین انجام کارها باید خلاقیت داشته باشیم، تا زمانی که صحبت منطقی راه به جایی نمی برد سعی کنیم که واکنش درخور و شایسته ای داشته باشیم.

نکته کلیدی:

 وقتی یک استراتژی خاص شکست می خورد ناامید نشویم بلکه راه های دیگری را آزمون کنیم. همیشه این جمله انیشتین را به یاد بسپاریم که " تکرار یک کار دوباره و دوباره و انتظا  نتیجه ای متفاوت در هر مرتبه کار بیهوده ای است؛ باید هر بار روشی جدید را برای انجام کار در پیش بگیریم و ان زمان به انتظار نتایج متفاوت بنشینیم".

محدودیت هایمان را بشناسیم، در قبال خودمان و استعدادها و فرصت هایی که داریم مسئولیت پذیر باشیم؛ البته برای اینکه بتوانیم هوشیارانه احساس مسئولیت کنیم؛ باید درک کنیم که می توانیم درباره موضوعاتی مسئول باشیم که نسبت به آنها اختیار داریم.

باید بدانیم که چه چیزهایی در محدوده قدرت و توانایی ما قرار دارد و کدام ها قرار ندارد؛ در غیر اینصورت عقاید گمراه کننده در مورد مسئولیت می تواند برای ما بدختی بیافریند.

واقعیتی که وجود دارد اینست که؛ ما مسئول اعمال و انتخاب های خود هستیم و نه هیچ کس دیگری مسئول نیست.

ممکن است بر روی دیگران تاثیرگذار باشیم، اما نمی توانیم افکار آن ها را کنترل کنیم.

نمی توانیم چیزی راکه دیگری به آن فکر می کند یا انجامش می دهد را تعیین کنیم.

این نکته که همه ما محدودیت هایی داریم؛ سعی کنیم آن ها را بشناسیم.

در اجتماع اغلب زنان، تشویق می شوند که به صورت مراقبت کننده درنظر گرفته بشوند؛ مبارزه با عقاید اینچنینی نیاز به شهامت و استقلال دارد.

این مبارزه نیاز به یک " نه گفتن" به تمام نداهای درونی شده نمادهای قدرت از زمان کودکی شخص دارد. این افراد مرزهایی که هر انسانی را از انسان دیگر جدا می کند؛ را نمی پذیرند. گاهی هم پیش می آید که برای طفره رفتن از به عهده گرفتن شایسته مسئولیت خود، به نادرستی مسئولیت دیگران را به عهده می گیرند.

مسئولانه زیستن

اینکه بدانیم مسئول چه چیزی هستیم و مسئول چه چیزی نیستیم، چه چیزهایی در معرض انتخاب های ماست و چه چیزی نیست، چه چیزی در قدرت ماست و چه چیزی نیست.

این را بدانیم که ما بدون این درک ( مسئولانه زیستن) نمی توانیم خود مسئولی هوشیارانه را تمرین کنیم. ما معمولا در برابر خواست و تقاضای نامناسب دیگران که به عهده خود می گذاریم، از خود محافظت می کنیم. سعی کنیم این را ببینیم.

قدرت همکاران


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر