خودتعیین گری 2
کودکان برای رسیدن به شایستگی، مهارت، پیشرفت، موفقیت و رشد می کوشند.
به کاری که در آن مهارت دارید فکر کنید. مثلا مهارت در اجرای زنده روی صحنه، آماده کردن یک غذای لذیذ، یا پارک کردن اتومبیل در بین دو خودرو با فاصله بسیار کم. احساس شایستگی بسیار خوبی است و در کنار مهارت، پرورش می یابد.
متاسفانه لذت پیشرفت ر کلاس های درس در میان کودکان احساس رو به افولی است. رایان در این مورد هشدار می دهد:" ما پیام تو در کارهای مدرسه ات شایستگی لازم را نداری را به همه ی کودکان القا می کنیم؟"
او به افزایش امتحانات استانداردسازی شده به عنوان بخشی از مشکل اشاره می کند و می گوید:" این مسئله باعث از بین رفتن آموزش های کلاسی و همچنین عزت نفس دانش آموزان و انگیزه ی آن ها می شود. کودکان بسیار با هم متفاوت اند و میزان یادگیری و رشد آن ها نیز متغیر است." اما در آزمون ها و ارزشیابی های استاندارد سازی شده جایی برای این تفاوت ها وجود ندارد. اگر یک کودک عملکرد قابل قبولی در امتحانات نداشته باشد، تصور می کند رسیدن به شایستگی و مهارت برای او غیرممکن است، بنابرین دست ازتلاش برمی دارد. کودکان در صورت عدم برخورداری از شایستگی لازم در کلاس درس، به روزنه های دیگری که به آن ها حس رشد و پیشرفت روی می آورند.
شرکت های سازنده ی بازی ها، نرم افزارها و حیطه های دیگر خوشحال می شوند که با فروش راه حل های آماده تغذیه روحی این کودکان را فراهم کنند.
سازندگان تکنولوژی ها می دانندکاربران و مصرف کنندگان تا چه حد از پیشرفت و بالا رفتن تعداد دنبال کنندگان و لایک گرفتن لذت می برند؛ این گونه پیشرفت ها بازخورد سریعی دارند که به انسان احساس خوبی می دهد. براساس تحقیقات اوهنگامی که کودکان را در مدرسه به انجام کارهایی که دوست ندارند و پتانسیلی برای پیشرفت در آن وجود ندارد وا می داریم، " عجیب نیست که شب ها ترجیح می دهند به فعالیت هایی بپردازند که احساس شایستگی و لیاقت به آن ها می دهد."
عامل دیگر اینکه: ان ها به دنبال وابستگی، احساس مهم بودن برای دیگران و مهم بودن دیگران برای خودشان هستند.
وقت گذراندن با هم سن و سال های خود بخش اولیه ی بزرگ شدن هر انسانی است. در مورد کودکان اکثر فرصت ان ها برای پرورش مهارت های اجتماعی حول محور بازی با دیگران قرار دارد. با این وجود در دنیای امروز نوجوانان به طور فزاینده ای تعاملات اجتماعی را در محیط های مجازی تجربه می کنند چرا که چنین تجربه ای در دنیای واقعی، تعدی از محدودیت ها و قوانین به شمار می آیند.
طبیعت بازی کردن به سرعت در حال تغییر است. بازی های بسکتبال یا گردش در تعطیلات آخر هفته یا پرسه زدن در محله برای دیدن یک دوست را به خاطر می آورید؟ متاسفانه معاشرت های گاه و بیگاه و از پیش تعیین نشده امروز زیاد اتفاق نمی افتند.
"پیتر گری" که در مورد کاهش بازی بچه ها در آمریکا تحقیقاتی کرده، در مجله بازی آمریکا می نویسد:" امروزه به ندرت گروه های بازی بچه ها را بیرون از خانه می بینیم، اگر هم گروهی وجود داشته باشد همگی با لباس فرم به دنبال یک مربی در حال حرکت هستند."
نسل های گذشته اجازه داشتند بعد از مدرسه بازی کنند و گروه های دوستی تشکیل دهند، اما براساس مقاله ی تحقیقاتی صورت گرفته در مورد والدین، امروزه به دلیل خطرات ناشی از بچه دزدها، ترافیک و خشونت های خیابانی والدین کودکان خود را برای بازی بیرون از خانه محدود می کنند. این نگرانی ها در حالی مطرح می شود که نسل جدید کودکان با امنیت ترین زندگی را نسبت به گذشته دارند.
متاسفانه این چرخه ی روی به افول حق انتخابی جز ماندن در خانه و حضور در برنامه های از پیش تعیین شده یا وابستگی به تکنولوژی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران برای کودکان باقی نمی گذارد.
ارتباط برقرار کردن با دیگران از طریق محیط های مجازی از جهاتی مثبت است. مثلا کودکی که در مدرسه کتک خورده می تواند از طریق اینترنت از دوستان حامی خود حمایت کسب کند. یا نوجوانی که با جنسیت خود مسئله دارد می تواند از کسی در آن طرف کشور یاری بخواهد. یا کودکی که در مدرسه احساس خجالت می کند می تواند در گوشه ی دیگر از دنیا در میان گروه های دوستان خود قهرمان باشد.
این دانشمند می گوید:" آنچه از اطلاعات برمی آید این است که کودکانی که با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند و در مدرسه تنها هستند بیشتر در فضاهای مجازی حضور می یابند؛ جایی که می توانند با دیگران معاشرت کنند و عضو گروه های مختلف باشند؛ بنابرین نکات مثبت و منفی فراوانی در آن وجود دارد."
براساس گفته ای گری، از بین رفتن بازی های تن به تن در میان کودکان هزینه های گزافی برای ما به همراه داشته است. " یادگرفتن معاشرت و همکاری با دیگران می تواند مهمترین عملکرد تکاملی نقش اجتماعی انسان باشد. این مقوله می تواند هم زمان عامل و نتیجه ی افزایش انزوای اجتماعی و فرهنگی به شمار آید."
در بررسی وضعیت کودکان عصر مدرن رایان معتقد است که بسیاری از کودکان در زندگی خود از سه عامل مهم تغذیه روانی، یعنی" استقلال، شایستگی و ارتباط با دیگران" محروم هستند. بدین ترتیب اصلا عجیب نیست که آن ها به دنبال جایگزینی در فضاهای مجازی می گردند. رایان معتقد است:" ما این مقوله را فرضیه تراکم می نامیم که براساس ان، هر چه نیازهای شما در زندگی واقعی کمتر براورده شود، به دنبال براورده کردن آن ها در فضای مجازی هستید."
به عقیده او، استفاده افراطی از تکنولوژی نشان دهنده ی فضاهای خالی دیگر موجود در زندگی مثل خانه و مدرسه است." در صورتی که این سه نیاز روح براورده شود افراد انگیزه عمل بیشتر و بهتری خواهند داشت.
رایان مخالف ایجاد محدودیت برای استفاده از تکنولوژی نیست، بلکه معتقد است که این محدودیت ها باید با همراهی خود کودک وضع شود و صرفا به این دلیل که شما از او بزرگتر هستید و بیشتر عقلتان می رسد، او را مجبور به رعایت قوانین سخت گیرانه نکنید.
او می گوید: " هدف ما صرفا کاهش زمان استفاده از وسایل دیجیتالی نیست، بلکه می خواهیم کودک به درک دلیل این کار برسد." هرچه بیشتر در مورد نکات مثبت و منفی استفاده از وسایل دیجیتالی با کودکان خود صحبت کرده و هر چه بیشتر به جای جبهه گیری مقابلشان، انها را در تصمیم گیری ها دخیل کنید، بیشتر به حرف ها و راهنمایی های شما گوش می کنند.
برای رفع این مشکل می توانید:
1- راهکارهایی که در زندگی خود به کار می برید؛ را به فرزندانتان بیاموزید
2- انتقادپذیر بودن و درک موقعیت کودکان و آگاهی آن ها از اینکه شما نیز با چالش مشابه درگیر هستید، می تواند موجب اعتماد بین شما گردد.
3- همچنین می توانید با ایجاد فرصت های واقعی در زندگی واقعی برای کودکان به آن ها در براوردن نیازهای روحی خود از قبیل استقلال، شایستگی و ارتباط با دیگران یاری برسانید.
4- تسهیل برنامه های آموزشی
5- انجام فعالیت های ورزشی و فراهم کردن وقت آزاد بیشتر برای کودکان کمک کننده است.
در ادامه بیشتر بخوانید: