خودتان را داوری نکنید

خودتان را داوری نکنید

خودتان را داوری نکنید

شما معمولا احساسی ار انتخاب می کنید که باور دارید شایسته اش هستید. 

با این حال بسیاری از اوقات این احساس همانی نیست که می خواهید؛ در واقع بسیار دورتر از خواسته ی واقعی تان است. هر کسی همواره خواهان تعویض احساسات بد با احساسات خوب است و این اشتیاق، اغلب سبب خودداری می شود. پیچیده در احساسات بد، خشم، ترس، حسد، خصومت، بازیچه دست دیگران شدن و دلسوزی برای خود و پرخاشگری تصویری از " خود" است که نیاز به چنین احساساتی دارد. هرگز دو نفر را پیدا نمی کنید که از این احساسات به صورت یکسانی استفاده کنند. 

ما هویتمان را براساس روش های منحصر به فردی بنا کرده ایم. برخی از احساس ترس به عنوان انگیزه ای برای فایق آمدن در چالش ها سود می برند و گروهی از آنان برای وابسته شدن به دیگران و قربانی شدن. 

برخی احساس خشم وحشت دارند و هرگز آن را بروز نمی دهند. با این حال احساس " خود" و در نتیجه " ارزش نهادن به خود" به احساساتی گره خورده که در شما وجود دارد.

به هر حال هر احساسی در شرایط متفاوت ارزش دارد، اما وقتی خود داوری را به آنان اضافه می کنید، امکان اسیب دیدگی هر نوع احساسی پدید می آید. عشق هنگامی که در جایی نامناسب شکل می گیرد، می تواند یک زندگی را نابود کند، پس زده شود یا به بروز انواع گرفتاری ها بیانجامد.

عبارت " می خواستم کمک کنم" به نظر بیانیه ای مثبت می آید که زاییده ی احساس مراقبت است؛ اما چگونه به دخالتی ناخواسته تبدیل می شود؟ می توانید بدون داوری کردن، تصویری از خودتان داشته باشید، همان طور که بسیاری از افراد می توانند و بسیاری افراد ان را تجربه کرده اند، می تواند به ما بگویند که چطور.

اما اگر احساسات شما تاثیری منفی در پی داشته باشند، نمی توانید آن" خود" را بسازید که می خواهید. داشتن احساسی مطبوع، آن گاه که دچار خشم یا ترس می شوید و خود را در اختیار آن احساس قرار می دهید، امری غیرممکن است. پس چه باید کرد؟ اگر سرکوبی و فرونشانی جواب ندهد، حداقل اجازه نمی دهد که انها آزادانه عمل کنند.

من احساس همدردی و همدلی را باارزش می دانم. اگر بتوانید به خودتان نگاه کنید و بگویید:" اشکالی ندارد. من درک می کنم." در آن واحد دو کار را انجام داده اید. اول اینکه داوری را از عواطفتان بیرون رانده و به خود اجازه داده اید همانی باشید که هستید. همدردی احساسی است که ما به بروز آن تمایل داریم؛ ولی فراموش می کنیم آن را به خود نیز عطا کنیم.

گاهی یکسری جملاتی داریم که شاید به نوعی کمک حال باشند. اما اگر دقیق شویم متوجه می شویم که این صدای قضاوت، صدای خود ماست. 

بنابرین ان صدا در قضاوت علیه ما، در واقع علیه خودش قضاوت می کند. هیچ جدایی و غیروابستگی وجود ندارد. 

صدایی که به شما برچسب " اشتباه" یا " بد" را می زند، شخصیتی شاختگی و خیالی است و متوجه خواهید شد که کوچک ترین اثری از احساس همدردی در او وجود ندارد. 

حال اگر شروع کنید به دلسوزی و همدردی در مورد خودتان، چه اتفاقی می افتد؟ قضاوت درون، کم کم منحل می شود.

در ادامه بیشتر بخوانید:

1- خودتعیین گری 2         2- ترس            3- برنامه ریزی برای روابط مهم                4- علت شکست کسب و کار


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر