جنگجوی درون
در درون هر انسانی جنگجویی وجود دارد؛ این جنگجو دلیر است و شهامت کافی را دارد؛ حد و مرزها را مشخص می کند.
از ما دفاع می کند و به تنهایی از عهده دفاع از ما برمیاید و نیاز به ابزار و همراه دیگری هم ندارد؛ توان شکست تمام دشمنان را دارد؛ چه دشمنان درونی چه بیرونی.
بیشتر زن ها، جنگجوی واقعی درون خود را در تبادل با تایید حفظ موقعیت و خیال باطل دستیابی به امنیت رها کرده اند. آنهایی که گمان می کنند استفاده ای جنگجوی درون اشتباه است ، باید بدانند که این برداشت، از بخشی از مغزمان صادر می شود که ترس به جای عشق و سلطه جویی و بهره جویی به جای شفقت و تفاهم نشسته است. جنگجویی که از ضمیر ما بیرون می آید، تحت تسلط ضعف های ماست، جنگویی است که برای نیت های خرد شده و ضعیف شکل گرفته است، نه رزمنده ای که آمادگی جنگیدن برای اهدافی عالی تر مانند عشق را داشته باشد. سرباز شجاع، سربازی معنوی و روحانی است که آمادگی مبارزه در راه هر احساس الهی را دارد.
زن جنگجو و شجاع، به هر فرد به عنوان موجودی الهی و به هر تجربه ه عنوان تجربه ای الهی می نگرد. او با تمام وجود سعی در مفید بودن برای هرکس و هر چیزی دارد. زن جنگجو و شجاع، حتی در حالی که سایرین با ایما و اشاره از او می خواهند ساکت باشد حرفش را بر زبان می آورد. او می داند که از منبعی عظیم تر از وجود خودش سرچشمه می گیرد. بنابرین چندان هم به قضاوت های ناعادلانه دیگران توجهی ندارد. قبول و تایید رفته رفته به تایید الهی تبدیل می شود.
زن مبارز و شجاعف همواره آماده مبارزه با ناملایماتی است که امکان دارد زندگی سر راهش قرار دهد و این ناملایمات می تواند جدایی، طلاق، از دست دادن شغل، اعتیاد، مشکلات اجتماعی، چوب لای چرخ گذاشتن ها، بیماری یکی از اعضای خانواده، ضررهای مالی کلان یا حتی حمله قلبی باشد. او زنی شجاع است و چون این شجاعت را از منبعی الهی می گیرد، روز به روز و لحظه به لحظه بر شجاعتش افزوده می شود و این را می داند که مبارزه، بخشی ثابت از زندگی اوست. می داند که هر روزه این حق انتخاب را دارد که یا تسلیم ترس شود یا با عشق، شهامت و ایمان بر آن فائق آید. آن قدر شجاع هست که آنهایی را که سد راه و مانع پیشرفتش هستند، پشت سر بگذارد و آنهایی را که ارزش او را زیر سوال می برند، از سر راه بردارد.
آنقدر اعتماد به نفس دارد که در صورت لزوم، حتی با کمک دیگران، به نقطه موفقیت دست یابد.
زن شجاع و مبارز، هرگز به گذشته، الگوها و سابقه خانوادگی اش نگاه نمی کند، مشکلاتش را می شناسد و به هیچ یک از این عوامل اجازه نمی دهد احساس خوشایندی را که نسبت به خودش دارد، از او بگیرد. او به درون خود و آن نیروی الهی که خالقش است، می نگرد.
او می داند که به این دنیا قدم گذاشته تا با استفاده از نیروهای بالقوه ای که در وجودش به امانت گذاشته شده است، به رویایش دست یابد و می داند که با استفاده از آن نیروها، توان مقابله با هر شکلی را دارد. به این باور رسیده است که برای رسیدن به زندگی آرمانی، چاره ای جز شکستن بسیاری از محدودیت های فکری اش را ندارد، همان افکاری که متقاعدش می سازد موجودی ناچیز است و کوچک ترین ارزشی ندارد.
اگر زنی شجاع بخواهد موفق شود، باید به جای حسرت خوردن در مورد گذشته، بر آینده تمرکز کند. یک زن، زمانی مبارزی شجاع است که جسورانه با دشمن جهانی همه زن ها، یعنی جهل و نادانی، به مبارزه برخیزد.
حالا ببینیم که زن مبارز چگونه زندگی می کند. او ترس هایش را می بیند و انها را در نهایت شهامت و صداقت می پذیرد.
وقتی شما در قبال کمبودهایتان مبارز باشید، زیبایی های زیادی در آنها خواهید یافت؛ برایتان مهم و باارزش می شوند. در هر آنچه شما را از دیگران متمایز می کند، زیبایی و نوعی رحمت می یابید. زن شجاع زنی است که بتواند درد هر منظر و جنبه از خودش، زیبایی و کمال را ببیند.
وقتی در قبال خودتان جنگجو باشید، آن وقت آنچه را برای جسمتان مفید است، می شناسید- از مواد غذایی گرفته تا ویتامین ها، افکار و عقاید.
جسمتان را دوست خواهید داشت؛ هر صبح، خدا را بابت آن شکر خواهیدکرد و در تمام طول روز نیز شکرگزار خواهید بود.
وقتی در قبال امور مالی و سرمایه تان جنگجو باشید، آن وقت اطمینان کافی دارید که در صورت لزوم می توانید حامی خود و خانواده تان باشید.
احساس شهامت، قدرت و اعتماد به نفس می کنید و آماده اید که هر عقیده حرفه ای را که به ذهنتان خطور می کند، دنبال کنید یا حرفه ای جدید را که همواره آرزویش را داشتید؛ راه می اندازید. به اندازه کافی پول پس انداز می کنید و با فراگیری روش های مختلف سرمایه گذاری، یاد می گیرید که چطور از اینده خود و خانواده تان مراقبت کنید.
وقتی در قبال خانواده تان جنگجو باشید، مشکلات آنها را فقط مربوط به خودشان نمی دانید، زیرا ر این باورید که شما بخشی از خانواده اید و این را هم می دانید که برای هر یک از اطرافیانتان هنوز درس هایی وجود دارد که باید بیاموزد. زن شجاع نگاه نمی کند که اعضای خانواده چه آسیب هایی به او رسانده اند، بلکه سعی می کند هم آنها را قوی تر کند و هم خودش نیرومندتر شود تا بهتر از خانواده اش دفاع کند.
وقتی در قبال گذشته تان جنگجو باشید، آنگاه در تجربیات سخت گذشته هدایای فراوانی را خواهید یافت. می دانیدد که به واسطه تمام این مبارزات بوده است که بر مشکلات فائق آمده اید.
می دانید که با گذراندن آن سختی ها بوه است که به اهدافتان رسیده اید. با هر مبارزه، به قله ای بلندتر دست یافته اید. برای مبارزه با صداهای دردناک و عذاب آوری که دائما در مغزتان تکرار می کند" نمی بایست چنین اتفاقی می افتاد" یا " به دلیل حماقتت بود که این بلا سرت آمد" آماده اید.
در این صورت از خودتان می پرسید:" به چه صداهایی باید گوش کنم؟" آیا باید به صدای ترس، صدای عجز و ناتوانی، صدای ناامیدی، صدای سستی تزلزل گوش دهم یا به صدای اعتماد، شجاعت، قدرت، صدای بخشش و صدای بزرگواری؟"
یک زن مبارز و سرباز می داند که انتخاب شنیدن کدام صداها راهنمای او در زندگی اش خواهد بود.
وقتی در قبال اینده تان، جنگجو باشید، آنگاه هر روز صبح با شناخت کامل از هشیاری ها و آگاهی هایتان از خواب برمی خیزید.. اعمالتان کاملا برایتان روشن و مشخص است و لغزشی در کارهایتان ندارید و با اطمینان کامل از بین گزینه های موجود پیش رویتان انتخاب می کنید.
تمام تمرکزتان بر آنچه در پیش رویتان قرار دارد خواهد بود، نه بر آنچه پشت سرگذرانده اید. درباره کارهایی که می توانید انجام دهید فکر می کنید، به آنچه می توانستید و انجام ندادید. جنگجو همچنان که آینده اش را خلق می کند، از این خلاقیت نیز به هیجان می آید و از آن لذت می برد.