فرصت در می زند

فرصت در می زند

فرصت در می زند

چه فرصتی سر راهت قرار گرفته است؟

گزینشی بودن هنگام تصمیم گیری در مورد فرصت هایی که باید دنبال آن ها بروید یک چیز است، اما وقتی فرصتی سر راهمان قرار می گیرد، گزینشی عمل کردن را حتی می تواند سخت تر کند. پیشنهاد شغلی ای دریافت می کنیم که انتظارش را نداشتیم. یک پروژه جانبی پیش می آید که واقعا کاری نیست که ما انجامش می دهیم، اما درآمد کم زحمتی است. 

شخصی از ما می خواهد در کاری که دوست داریم انجام دهیم کمکش کنیم، اما این کار بدون دستمزد است. یک آشنایی، بلیت تخفیف دار محل اقامتی که آن چنان ایدئال نیست و زمانش رو به اتمام است به ما پیشنهاد می کند، چه کار می کنیم؟

ترس از دست دادن فرصت ها تاثیر خود را می گذارد. چگونه می توانیم نه بگوییم؛ پیشنهاد حاضر و آماده. درست همین جاست. احتمالا هرگز دنبال آن نبودیم، اما در حال حاضر بله می گوییم، فقط به این دلیل است که پاداشی آسان دارد، اما این خطر را می پذیریم که بعدا به فرصت معنادارتری نه بگوییم.

این وضعیتی بود که نانسی دوارته هنگام ساخت یک آژانس ارتباطی، خود را در آن دید. در سال 2000، این شرکت همه کاری انجام می داد. از ایجاد هویت شرکتی گرفته تا کارهای چاپ، توسعه وب سایت تا طراحی ارائه ها( کاری که اکثر شرکت های طراح از انجام آن متنفر بودند.) و هیچ تخصص ویژه ای برای برای تمایز خود با سایر شرکت ها نداشت. این شرکت تقریبا شبیه هر آژانس طراحی دیگری بود. 

سپس نانسی کتاب خوب تا عالی نوشته جیم کالینز را خواند که در آن نویسنده معتقد است اگر به چیزی علاقه دارید و فکر می کنید می توانید در آن عالی باشید، باید یک بار آن را انجام دهید. آن زمان بود که او متوجه شد فرصت واقعی برای متمایز ساختن شرکت احتمالا کاری است که هیچ شرکت دیگری در این صنعت نمی خواست انجام دهد، طراحی ارائه ها.

با تمرکز بر کارهایی که هیچ کس دیگری انجام نمی داد، شرکتشان می توانست دانش، ابزار و تخصص خود را برای تبدیل شدن به شرکت برتر جهان در ارائه ها ایجاد کند؛ اما برای زمانی که کاری به آن ها پیشنهاد می شد که پول خوبی داشت. این ها هزینه متمایز شدن بود. 

به عبارت دیگر، آن ها باید در کارهایی که انجام می دهند گزینش بیشتری داشته باشند، بنابرین می توانند تمام انرژی خود را به سمت برتری در حوزه ای هدایت کنند که تخصصشان تبدیل شده بود.

در اینجا یک فرآیند ساده و سامانمند وجود دارد که می توانید از آن برای اعمال معیارهای گزینشی در فرصت هایی که پیش روی شما قرار می گیرد استفاده کنید. ابتدا فرصت را بنویسید. سپس لیستی از سه " حداقل معیار" را که در گزینه های موجود باید مورد بررسی قرار گیرند، تهیه کنید. بعد از آن لیستی از سه معیار ایدئال یا " سخت پسندانه" را که گزینه ها برای ماندن در دوره بررسی باید داشته باشند، بنویسند. طبق تعریف، اگر فرصت از اولین معیارها عبور نکند، بدیهی است که پاسخ منفی است؛ اما اگر دو مورد از سه معیار سخت پسندانه شما را نیز نداشته باشند، پاسخ همچنان منفی است.

در ادامه بیشتر بخوانید:

چهار عصر اقتصادی تاریخ

بقای مشتری در یک برند

سرریز اطلاعات


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر