خودتعیین گری کودک
اگر کودک تغذیه ی مناسب روح خود را دریافت نکند؟
ریچارد رایان و همکارش ادوارد دکی دو تن از مشهورترین محققان در زمینه رفتار انسان، نظریه " خود تعیین گری" را بیان کردند.
این دو تن دانشمند به این نتیجه رسیده اند که : همان طور که بدن انسان برای ادامه ی حیات به سه عمل پروتئین، کربوهیدرات و چربی نیاز دارد، روح انسان نیز برای پرورش و سعاد به سه عامل استقلال، شایستگی و ارتباط با دیگران نیازمند است. وقتی بدن گرسنه می شود، درد گرسنگی را نشان می دهد؛ روح انسان نیز وقتی دچار سو تغذیه می شود به تولید خشم، نفرت و علایم دیگر می پردازد.
اگر کودک تغذیه ی مناسب روح خود را دریافت نکند، براساس نظریه ی خودتعیین گری دلایل رفتار های ناهنجاری مانند افراط در استفاده از وسایل دیجیتالی مشخص می شود.
رایان معتقد است دلیل اصلی این امر، رسانه های دیجیتالی نیستند و دلیل اینکه کودکان، مستعد وقت گذراندن جلوی وسایل دیجیتالی هستند را باید جای دیگری جستجو کرد.
کودکان بدون برخورداری از استقلال،شایستگی و ارتباط با دیگران به شکوفایی روانی نمی رسند.
کودکان برای تصمیم گیری به استقلال، اراده و ازادی نیاز دارد.
یک تحقیق دانشگاهی که " مارسیلا چاوز" و " باربارا روگوف" انجام دادند:
در این آزمایش دو کودک در یک اتاق حضور داشتند و یک مربی چگونگی نوعی اسباب بازی را به یکی از آن ها آموزش می داد و در حالی که دیگری منتظر و ناظر بود. هدف از این آزمایش بررسی عملکرد کودک ناظر در زمان انتظار بود. در آمریکا، اکثر کودکان کاری را انجام دادند که شما نیز به آن فکر می کنید؛ روی صندلی های خود بی قرار تکان می خوردند و به زمین خیره می شدند و در کل، علایمی از عدم علاقه به موضوع نشان می دادند. حتی یک پسربچه که خیلی بی قرار بود. وانمود کرد که یکی از اسباب بازی ها بمب است و دستانش را به نشانه ی انفجار بالا برد و صداهای آزاردهنده ای که با قتل عام انسان ها مطابقت داشت، در می آورد. در مقابل محققان دریافتند که کودکان مایایی ( قبیله ای از سرخپوستان) متعلق به گواتمالا به دقت به آنچه به کودک دیگر آموزش داده می شد، نگاه می کردند و ثابت روی صندلی های خود نشسته بودند.
براساس یافته های این آزمایش، کودکان آمریکایی نصف زمان کودکان مایایی تمرکز داشتند. جالب تر اینکه کودکانی که تحت آموزش های آکادمیک قرار نگرفته بودند. بیشتر از همنوعان خود که در مدارس آمریکایی و غربی درس می خواندند، علاقه و تمرکز به یادگیری نشان دادند. به عبارت دیگر آموزش مدرسه ای کمتر برابر است با تمرکز بیشتر، اما چطور چنین چیزی ممکن است؟
یک روانشناس مطرح دنیا با نام سوزان که دهه ها در روستاهای مایایی مطالعه کرده بود؛بیان کرد که والدین مایایی آزادی فراوانی به کودکان خود می دهند؛ " به جای اینکه مادر، هدف را مشخص کرده و برای رسیدن کودک به آن هدف، برای او پاداش و جایزه تعیین کند خود کودک هدف خود را مشخص می کند، سپس والدین در حد توان، از فرزندانشان حمایت می کنند."
والدین مایایی به شدت معتقدند که هر کودکی بهتر از سایرین از اهداف و خواسته های خود مطلع است و راه رسیدن به آن را می داند.
از طرف دیگر بسیاری از مدارس رسمی آمریکا و دیگر کشورهای توسعه یافته مکان مناسبی برای حفظ استقلال کودکان در تصمیم گیری به شمار نمی آیند. با توجه به گفته های روگوف " به احتمال زیاد کودکان زمانی کنترل تمرکز خود ار از دست می دهند که مطمئن باشند همه چیز توسط یک بزرگتر مدیریت می شود." به عبارت دیگر وقتی کودک کنترل تمرکز خود را از دست می دهد می تواند به شدت حواس پرت شود.
تحقیقات رایان موقعیت دقیق عدم تمرکز کودکان را نشان می دهد. او می گوید:" هنگامی که کودکان به دوره ی راهنمایی و متوسطه وارد می شود و در واقع محیط خودمانی کلاس های ابتدایی را ترک کرده و به محیط رسمی تری وارد می شوند که در ان برای هر کاری زنگ به صدا در می آید، تنبیه و مجازات وجود دارد، می فهمند که اینجا، ذاتا محیط با انگیزه ای نیست."
رابرت اپستین نیز به نتیجه مشابهی دست یافت:" بررسی ها نشان می دهد که محدودیت های نوجوانان آمریکایی ده برابر بیشتر از بزرگسالان، دو برابر بیشتر از سربازان تمام وقت نیروی دریایی و حتی دو برابر بیشتر از زندانیان است."
با وجود چنین محدودیت هایی، دلیل درگیری معلمان با دانش آموزان بر سر بی انگیزه بودن آن ها کاملا واضح است. نیاز آن ها برای استقلال بیشتر به منظور کاوش علایقشان برآورده نمی شود.
رایان می گوید:" ما در مدارس به کنترل شدید دانش آموزان می پردازیم، بنابرین تعجبی ندارد که چرا دانش آموزان ترجیح می دهند به محیط هایی روی بیاورند که پویایی و استقلال بیشتری در عملکرد خود احساس می کنند. ما به تکنولوژی به چشم یک شیطان نگاه می کنیم، در حالی که شیطان همان چیزی است که ما دور تا دور آن ها کشیده ایم."
کودکان برخلاف زندگی واقعی خود، در زندگی آنلاین از مقادیر زیادی آزادی برخوردار هستند، همچنین استقلال کافی برای دستور دادن و امتحان راه های مختلف برای حل مشکلات را دارند،
رایان می گوید:" در فضاهای مجازی هزاران فرصت تصمیم گیری بدون کنترل و نظارت بزرگ تر ها وجود دارد. بنابرین کودک در این گونه فضاها احساس استقلال و آزادی می کند، به خصوص زمانی که محیط واقعی زندگی او تحت نظارت و مراقبت و کنترل شدید باشد."
عجیب اینکه وقتی نگرانی والدین از استفاده زیاد کودکان از وسایل دیجیتالی بیشتر می شود، قوانین و محدودیت های بیشتری وضع می کنند که اغلب نتیجه ی خوبی ندارد. رایان به ما پیشنهاد می کند به جای ایجاد محدودیت های بیشتر برای استقلال کودکان، سعی کنیم نیازهای زمینه ای و محرک داخلی که با عدم تمرکز آن ها مرتبط هستند را بیابیم. او می گوید:" یافته های ما نشان می دهد والدینی که برای استفاده از فضاهای اینترنتی و وسایل دیجیتالی به کودکان خود استقلال لازم را می دهند، کودکان خود متعادلی دارند، که تمایل کمتری به استفاده از این وسایل و فضاها نشان می دهند."