اکسپرسیونیسم انتزاعی
هیجان نمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی شیوه ای است که در سال 1912 از اکسپرسیونیسم و یا انتشار مجله سوارکار آبی ایجاد شد.
این سبک آمیزه ای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگازه هاس شاده یدوس نقاشی شنی سرخپوستی و باع های ذن و تجربه ای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک با هم شباهت داشته باشند، در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند. همه می خواهند تکنیک های سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینه زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند؛ که نمونه بارز آن نقاشی های جکسون بولاک است.
اکسپرسیونیست انتزاعی نوعی یورش بی پروا علیه تمام قواعد فرم و کمپوزیسیون و زنگ است و هیچ قاعده ای را برنمی تابد.
هر انچیزی که مدرنیسم تعلیم داده بود را زیر را می گذارد. در حقیقت سبکی است برای نفی تمام سبک های پیشین.
همچنین مطلب اجرای اکسپرسیونیسم را بخوانید.
هنرمندان مطرح در این زمینه
جکسون بولاک، واسیلی کاندینسکی، پل کله، فرانتس مارک، هانری ماتیس، مارک توبی، آرشیل گورکی، ویلهم دکونیگ، مارک روتکو از هنرمندان در این سبک هستند.
اکسپرسیونیسم انتزاعی که با نام جکسون بولاک گره خورده است در ایالات متحده در برابر مکاتب بزرگ نقاشان مدرن اروپایی، توانست چشمهای بسیاری را به خود معطوف کند. این جنبش فراگیر که بزودی دامنه خود را تا دیگر کشورهای جهان نیز گسترش داد.
بسیاری از پدیده های هنری قرن بیستم مبانی تئوریک و نظری خود را نیز متولد کرد.
هارولد روزنبرگ که از نظریه پردازان برجسته در هنرهای تجسمی محسوب می شود، بخشی از مباحث و مقولات مرتبط با این مکتب آمریکایی را در مجموعه مقالات خود به بحث کشاند.
نقاشی تجربی آمریکا در سالهای 1930- 1939 با انتزاع هندسی سروکار داشت. بیشتر نقاشان و پیکر تراشان اروپایی که در دهه های چهارم و پنجم به آمریکا رفتند از پیشتازان کوبیسم با انتزاع هندسی بودند.
موندریان که بدون تردید مهمترین شخصیت در جمع هنرمندان پناهنده به امریکا بود. اسوه ایی بود برای تمام کسانی که از گوه هنرمندان انتزاعی امریکا پیروی می کردند.
با وجود ظهور این پیشوای انتزاع هندسی، نقطه اوج نخستین موج هنر انتزاعی آمریکا، با شگفتی، انقلاب در اکسپرسیونیسم انتزاعی یا سورئالیسم، مخصوصا سورئالیسم پویای " میرو، ماسون، ماتا" است؛ لیکن در ردپایی آن باید آثار کاندینسکی و حتی سبک متاخر پیکاسو را مورد توجه قرار دهیم.
پیشگامان آمریکایی نظیر گورکی، ویر و داویی بردند که اینان در کدام عرصه مستقیما نفوذ نکرده اند. اکسپرسیونیسم انتزاعی از نخستین روزهای پیدایش در 1943 تا شناسایی رسمی اش در 1951 در " موزه هنرهای نوین" با نام " نقاشی و پیکرتراشی انتزاعی آمریکا" به نیرومندترین جنبش اصیل در تاریخ هنر آمریکا تبدیل شد. در این دوره نقاشان و پیکرتراشان از شرکت و دخالت خویش در پدیدهای جنجال برانگیز آگاه بودند، چند منتقد مخصوصا " کلمنت گرینبرگ" به دفاع از جنبش نوین برخاست.
اکسپرسیونیسم انتزاعی پیش از آنکه یک سبک باشد؛ یک اندیشه بود. ( اکسپرسیونیستهای انتزاعی، افراد گوناگونی بودند که جز مخالفت هیچ وجه مشترکی نداشتند. آنچه در بین پیشروان آمریکایی مشترک بود، فقط در آنچه بطور منفرد انجام می دادند؛ محقق شد.)
جوهر اکسپرسیونیسم انتزاعی، اثبات خودانگیخته وجود فرد است. بنابرین تلاش برای نتیجه گیری جامع درباره این جنبش به عنوان یک سبک، پیگیری هدفی دست نیافتنی است. تاریخ اکسپرسیونیسم انتزاعی در ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان نوشته نشده است و مسائل گنگ و اختلاف نظر درباره منشا این جنبش هنوز حل نشده است.
در ادامه بیشتر بخوانید:
1- فوتوریسم و کوبیسم 2- تاریخچه امپرسیونیسم 3- امپرسیونیسم 4- سایه روشن در طراحی 5- آهنگ خط