اجرای اکسپرسیونیسم
در بیان جزییات اجرای سبک اکسپرسیونسم در اداه با ما همراه باشید تا سبک عملی کار را توضیح بدهیم.
در مثال این سبک می گوییم، به عنوان مثال " سیب ها" به منظور ایجاد ارتباطی کامل بین فضاها و رنگهای موجود در تصویر، روی میز چیده نمی شوند، بلکه آنها را به نحوی می کشیند که چیزی مانع از عمل کشیدن نشود. با این طرز کار کردن با ابزار، زیبایی شناسی نیز تابع شرایط محسوب می شود. می توان آن را در کمپوزیسیون، رنگ، طراحی و باقی اجزا پخش کرد. نقاشی یک عمل است که از زندگینامه هنرمند جدا نیست. نقاشی خود می تواند " لحظه ای" از زندگی هنرمند محسوب شود.
اگرجه منظور از " لحظه" می تواند زمانی باشد که نقاش بر روی بوم خود رنگ پاشیده یا به بیان دیگر می تواند اتفاق یا درامی از زندگی وی باشد. به بیان تصویر نقاشی از همان ماده ماورایی صورت می گیرد که وجود هنرمندان نشات گرفته است. نقاشی جدید هرگونه مرزی را بین هنر و زندگی شکسته است.
اگر نقاشی که مشغول خلق اثر است و موضوعی خاص را مدنظر دارد. ( اثر هنری) به جای زندگی بر بوم نقاشی هایشان در چون نقادی باشد که براساس مکاتب هنری، شیوه ها و اشکال به قضاوت اثر بنشیند به نظر غریب خواهد امد. بعضی از نقاشان با اصرار بر اینکه نقاشی هایشان در حقیقت یک فعالیت است، از این بیگانگی سود جسته و ادعا می کنند که هر عملی می تواند هنر باشد.
این مساله برمیگردد به مساله زیبایی شناسی در حوزه ای کوچک، اگر عکس یک فعالیت محسوب شود نمی توان ان را به عنوان اثری خارق العاده در دنیایی دانست که ابزار معیار گذاریش در دست نادانان است. ارزش آن به دور از هنر قرار می گیرد و به بیانی دیگران عمل ( عمل نقاشی) صورت " صنعت نقاشی" در آمده و در شتاب شرکت در یک نمایشگاه خواهد بود.
بیشتر هنرمندان این مکتب پیشرو یا آوانگارد راه خود را با هایت کردن آمال و اهدافشان به سوی اثر خلاقانه خود پیدا کرده اند. شیوه آنها شیوه ای جوان و تازه نیست بلکه شیوه ای است که تازه متولد شده و ممکن است خود هنرمند بیش از چهل سال اما در مقام یک نقاش حدود 7 سال داشته باشد.
بزرگترین لحظه، زمانی شروع می شود که تصمیم برای شروع نقاشی گرفته شده فقط برای نقاشی فرمهای حاصله بر روی بوم فرمهایی بود آزاد از ارشهای سیاسی، اجتماعی، زیبایی شناسی و قانونی .
آمریکایی ها با تکیه بر تاثیرات حاصله از جنگ و پیدایش احزاب مختلف، تمایلی به ناآگاهی و کتمان نشان نمی دادند. در اینجا شبهای سیاه تنهایی هنرمند آمریکایی را در برمی گیرد و حتی عجیب است که چند نفر از نقاشان در خلال ده سال به بن بست رسیده و بریده اند و حتی کارهایی را که عملا انجام داده بودند خراب کردند. آثار بزرگ گذشته و زندگی خوب آینده هر دو هیچ به نظر می رسیدند.
تحول ارزشهای جامعه، آنچنان که بعد از جنگ جهانی اول رخ داد، صورت اعتراض امیز به خود نگرفت و در واقع بی بنیان بود.
هنرمند نمی خواست که دنیا تغییر کند بلکه می خواست تا بوم نقاشی اش، دنیایی مستقل باشد. آزادی از بند موضوع، یعنی ازادی از قید طبیعت، جامعه و هر چیزی که وجود داشت. این حرکت جنبشی بود برای فراموش کردن خودی که آینده ای مطلوب را ارزو می کرده و تعهداتش را در مورد گذشته از بین می برد. شخص هنرمند به واسطه تجربیات دیداری و حس حاصل از دیدن با خلق کردن هر اثر که بر روی بوم، به تصویر کشیده شده و یا دیده است؛ می تواند از آنچه او و هنرش ممکن است باشد برهد. این جنبش جدید( با وجود پدیده تغییر مذهب) با در نظرگرفتن اکثریت نقاشان، یک حرکت مذهبی بود.
اگرجه تغییر مذهب در مراتب دنیوی و غیرروحانی صورت می پذیرد. نتیجه آن پیدایش اسطوره های فردی بوده است. گسترش مساله اسطوره های فردی در حقیقت براساس رضایت و قناعت هر نقاش بوده است. حرکتی که روی بوم صورت می گرفت از تمایلی نشات می گرفت که هنرمند برای لحظه ای از " داستانش" در آن زمان که خود را نسبت به اسطوره های گذشته اش فاقد ارزش می یافت، ثبت می کرد و یا اینکه این تمایل، تمایلی بود به وقوع لحظه ایی جدید که در آن نقاش خود حقیقی اش را در اسطوره های آینده می یافت.
در ادامه بیشتر بخوانید:
1- گرایش اکسپرسیونیسم 2- کوبیسم 3- تاریخچه امپرسیونیسم 4- امپرسیونیسم 5- سایه روشن در طراحی