دانستنی های امپرسیونیسم
واقعیت همان احساس ماست و بر احساسات ما استوار است، به گونه ای که باید دید که عالم واقعیت در هر آن و لحظه و در شرایط جوی و نورپردازی خاص چگونه خود را به ما عرضه می کند.
به تعبیر برخی از مورخان، هنر افرادی همچون ادوارد مانه و دیگر طرفداران امپرسیونیست، در واقع با به کار گرفتن سبک و شیوه خود در عرصه هنر، گویا این پرسش را مطرح نمودند که آیا آن چه را ما می بینیم، به این که چگونه آن را می بینیم بستگی دارد؟
در واقع امپرسیونیست ها همانند رمانتیست های پیش از خود، با دلدادگی به احساسات و عواطف درونی، تنها به حکایت گری و توصیف منفعلانه عالم خارج بسنده ننموده اند، بلکه عالم خارج و واقعییت را از منظر و نگاه هنرمند و دریافت او از عالم واقع ترسیم کردند به طوری که به تعبیر گاردنر، امپرسیونیست ها به یک معنا نوعی" امپرسیونیسم ناتورالیستی" را مطرح کردند؛ با این استثنا که این بار هنرمند سوبژکتیویست در درک خود از عالم خارج، به حس بصری بیش از ادراکات و تخیلاتش، تکیه می کند.
سبک امپرسیونیسم در قرن 19 آغاز حرکتی به سوی سوبژکتیویسم بود که هر چه به سوی جلوتر پیش می رویم و به قرن 20 نزدیک می شویم، به سوی هنر انتزاعی و ناتورالیستی پیش می رود؛ به گونه ای که هنرمند در خلق اثر هنری، به سمت ترسیم عالم درون و جهان خویشتن می رود و از عالم عینیت فاصله می گیرد و این فاصله را به جهت بها دادن به ابداع، نواوری و خلاقیت می پذیرد.
نگاهی به سبک های هنری قرن بیستم، به ویژه پس از سبک فوویسم، تایید این امر است که با وجود آن که امپرسیونیسم در آغاز با وفاداری به عالم رئالیسم آغاز شد، اما به تدریج به سبک هایی همچون هنر انتزاعی، اکسپرسیونیسم انتزاعی، هنر مفهومی منتهی شد، که ردپای فضای درونی هنرمندان وفادار به این سبک ها، بیش از ردپای عالم واقعیت احساس می گردد.
یکی از ویژگی های مورد توجه امپرسیونیست ها در نقاشی و مجسمه سازی، به کارگیری نور و ترسیم عالم خارج در لحظه های آنی است در واقع، گاهی اگر یک منظره، رودخانه و یا هر صحنه طبیعی در تاریکی شب یا ابتدای روز و یا در زمان تابش نیم روزی خورشید دیده شود، به نظر می رسد که تصویری یکسانی از آنان حاصل نمی گردد و حتی شاید تصور شود که تصاویر این منظره ها متفاوت هستند. بدیهی است که گاهی یک صحنه طبیعی در هنگام تابش نور شدید، ویژگی هایی را می یابد که منحصر به فرد است و اثر با آن ویژگی، نمای خاصی می یابد.
از این رو، هنرمندان امپرسیونیست در اثار خود از نورپردازی استفاده می کردند و با استفاده از رنگ های روشن، این روشنایی حاصل از نور را به خدمت می گرفتند. آنان ضربات سریع قلم مو و رنگ های روشن را مورد استفاده قرار می دادند و رنگ هایی همچون خاکستری، سیاه و قهوه ای را از طیف رنگ ها خارج نموده و از رنگ های زرد، سبزآبی، قرمز و نیلی استفاده می نمودند، به گونه ای که استفاده از این رنگ های روشن و تلالو یافته در نور خورشید، فضای خاص، با نشاط و شاد را در آثار آنان دامن زده است.
امپرسیونیست ها می کوشیدند در ترسیم مناظر طبیعی، آن لحظه هایی را که شرایط جوی و نور خورشید حالت خاصی را به طبیعت می دهد را به نمایش گذارند و همچون عکاسی که ممکن است، ساعت ها به انتظار بنشینند تا لحظه طلوع خورشید را صید کند، در انتظار لحظه ای نابی بودند تا بتوانند مناظر را در نور خاصی به تصویر کشیند.
استفاده از نور در اثار انان امری تفکیک ناپذیر است و ادوارد مانه می گفت که بازیگر اصلی در نقاشی نور است و هنرمند تصاویر را در بایی از نور و هوا به مخاطبان و بینندگان خود القا می نماید، به طوری که آنچه نور بر ما آشکار می سازد. جنبه ای تنها تصادفی و لحظه ای پیدا می کند. با وجود بازنمایی و واقع گرایی در آثار امپرسیونیست ها، ضبط فوری و آنی ارتعاشات حاصل از نور در طبیعت در اثار انان به چشم می خورد. در این باب گفته شده ایت که کار امپرسیونیست ها ثبت تحریک عصب بینایی حاصل از نور است.
لذا می توان گفت که مهم ترین ویژگی های سبک امپرسیونیسم عبارت است از :
1-دریافت آنی و مستقیم از طبیعت که احساس برانگیز باشد
2- الگوی لحظه ای نور و بازی نور خورشید
3- ادراک مستقیم بصری و تحریک بصری به وسیله نور
4- تصویر عالم واقعیت براساس گزینش و نگرش به ان، از منظر انسانی
5- طرد رنگ های تیره و استفاده از رنگ های روشن
6- ثبت عالم واقعیت در لحظه ای گذرا، انی و ناپایدار
7- تاثیرگذاری، گزینش گری و حضور هنرمند در ترسیم عالم واقعیت ( در رئالیسم کوریه، هنرمند آنچه را وجود دارد، تصویر می کند؛ اما در رئالیسم امپرسیونیسم، هنرمند آنچه را که در یک لحظه خاص از واقعیت احساس می کند و یا به تعبیری آن را می یابد، به تصویر می کشد.)
در ادامه بیشتر بخوانید:
1-گرایش اکسپرسیونیسم 2- اجرای اکسپرسیونیسم 3- اکسپرسیونیسم انتزاعی 4- فوتوریسم و کوبیسم 5- تاریخچه امپرسیونیسم