سیب های خوب در بشکه های بد

سیب های خوب در بشکه های بد

سیب های خوب در بشکه های بد

مفهوم ضمیر ناخوداگاه جمعی تا مدت ها تنها فقط یک نظریه بود. اما بعدها اثبات گردید. محققان موفق شدند که تکه های پازل را بیابند و اثبات کنند.

در ابتدا باور این فرضیه مشکل به نظر می رسید، زیرا پـژوهشگران و پزشکان هیچ ارتباطی بین وضعیت روانی و جسم نمی یافتند. برای مثال چطور ممکن بود که قلب یا سلول سرطانی در گوشه ای از بدن آدمی از احساسات او خیر داشته باشد؟

آن طور که دانشمندان فهمیده اند، مغز هر احساسی را به یک معادل شیمیایی تبدیل و آن را توسط مولکول های به اصطلاح پیام رسان به نقاط مختلف بدن ارسال می کند. 

همان طور که این سلول های پیام رسان در خون جریان می یابند، گردش صدها میلیارد سلول، سبب انتقال خشنودی یا ناخسنودی به قلب، ریه، روده و کلیه ها می شود.

بنابرین علم پزشکی ذهنی- جسمی، یکباره اساسی واقعی یافت؛ زیرا هیچ علمی واقعی تر از شیمی نیست. اما یونگ پیشنهاد کرد که ناخشنودی یا خشنودی می تواند بین همه ی گروه های مردم به اشتراک گذاشته شود. چرا خشونت های انبوه در عراق یا رواندا شکل می گیرد؟ می توانیم توضیح آن را در دشمنی های دیرینه ی قبیله ای بیابیم. 

نمونه های اینچنیننی زیاد هستند.

ضمیر ناخوداگاه یک هدف دارد و ان هم نگه داشتن ما در بی خبری است. در آزمایشی اجتماعی در استنفورد، روان شناسان با بازسازی شرایط زندان، سعی کردند متوجه شوند که زندانبانان چطور با زندانیان رفتار می کنند. آنها دانشجویان دوره ی فوق لیسانس را به دو گروه تقسیم کردند. محکومان و نگهبانان . از آنها خواسته شد طوری رفتار کنند که مایلند . آن روان شناسان توقع داشتند بتوانند تغییرات مشخصی در رفتار هر یک از دو گروه، مشاهده کنند. اما پس از گذشت چند روز، مجبور به قطع این آزمایش شدند. دانشجویانی که نقش نگهبان را بازی می کردند، رفته رفته دچار تکانش های عصبی و رفتاری ناشایستی شدند و در آن پیشی گرفتند. 

نتیجه این آزمایش سبب تقویت نظریه ی " سیب های خوب در بشکه های بد" شد.

طرز فکری قدیمی، روان شناسان را متقاعد کرده که سبب بد می تواند گروهی را وادار به رفتاری ناشایست و آنها را گندیده کند. عقل سلیم می گوید یک رهبر گروه می تواند پیروان مطیعش را وادار به ارتکاب جرم و جنایت کند. همچنین خطاها و رفتارهای نه چندان صحیح در محیط اجتماعی به سرعت توسعه می یابد. زیرا هسته کوچکی از یک سیب بد، همسن و سالان را تحت تاثیر قرار می دهد. با این حال آزمایش " زندان" در دانشگاه استنفورد نکته ی دیگری را نیز ثابت کرد. 

تمام شرکت کنندگان در این آزمایش، بچه های خوبی بودند که در دانشگاه معتبری درس می خواندند. رفتار ناشایست آن دانشجویان به این علت رخ نداد که آنها " سیب های بد " بودند، بلکه به این علت بروز یافت که آنها در شرایط بدی قرار گرفته بودند که به نیروهای تاریک، فرصت نمایان شدن می داد. آنچه روان شناسان دیدند، چیزی کمتر از یک دستگاه محل پرورش سایه نبود که با ایجاد شرایط، سبب افزایش خشونت گروه شد.

سایه در شرایطی کاملا ناشناس ظاهر می شود؛ در جایی که افراد به صورت منفرد حضور داشته باشند، کمتر پدیدار می شود. حضور سایه اغلب زمانی آشکار می شود که به جای یک فرد، با گروهی از مرددم روبه رو باشد. این نبود صورت فردی، زمینه مناسب را برای افزایش رفتار ناشایست شخص پدید می آورد. با پشتیبانی قانون و امکان تقویت اثر، رفتار آن دانشجویان به واسطه ی مجوزی که در اختیارشان قرار گرفته بود، توجیه می شود. اگر چهره های مقتدر آماده ی فعالیت به شکل ناروا هستند و مجازاتی نیز برای شان در کار نیست، سطوح سایه، به راحتی بیشتری فعالیت می کنند. به هر حال نباید با افزودن فقره بی سوادی و کینه های قومی و قبیله ای به این شبکه، اوضاع را از آنچه هست، بدتر کنیم. و باید هر نوع فکر" ما" در برابر " آنها" را از ذهن دور سازیم.

در ادامه با مطالعه مطالب بیشتر با ما همراه باشید:

1-سایه جمعی          2-آنچه باید درباره ترکیب بندی بدانیم       3-چهار ربع درآمدی        4- طراحی فیگور      5- دایره رنگی  


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر