در آغوش کشیدن نیمه تاریک وجود

در آغوش کشیدن نیمه تاریک وجود

در آغوش کشیدن نیمه تاریک وجود

بیشتر ما در آرزوی آرامش فکر هستیم. این تلاشی است که یک عمر طول می کشد و کاری است که دست کم در آغوش کشیدن و پذیرفتن تمامیت وجودمان را می طلبد. پی بردن به موهبت های حتی نفرت انگیزترین ویژگی هایمان روندی خلاق است که به خواسته ای عمیق برای شنیدن و اموختن، اشتیاق به رها کردن پیش داوری ها و باورهای معیوب و امادگی برای " حال بهتری داشتن" نیاز دارد. 

خویشتن حقیقی پیش داوری نمی کند؛ فقط منیت است که تحت تاثیر ترس و برای حفظ ما پیش داوری می کند. شگفت آن که این حفاظت، ما ار از خودشناسی دور می نماید. 

باید آماده باشیم تا هر آنچه ما ار ترسانده، دوست بداریم. جمله ای معروف بر این باور است که" نارضایتی های من نور جهان را پنهان می کند."

برای عبور از منیت و حفاظ های آن باید آرام بگیرید، شجاع باشید و به نداهای درونی گوش دهید. پشت نقاب های اجتماعی ما، هزاران چهره پنهان شده اند. هر چهره، شخصیتی از آن خود دارد و هر شخصیت، ویژگی های مخصوص به خود را داراست. با گفت و گوی درونی با این شخصیت های فرعی، تعصب ها و پیش داوری های خودخواهانه تان ار به جواهراتی گران بها تبدیل می کنید. هنگامی که پیام های هر کدام از جنبه های سایه خود ار می پذیرید، به تدریج نیرویی را که به دیگران تسلیم کرده اید، باپز می گیرید و پیوندی بر پایه اعتماد با وجود اصی خود برقرار می کنید. هنگامی که نداهای جنبه های مطرود را به آگاهی خود راه می دهید، تعادل شما باز می گردد و با طبیعت وجودتان هماهنگ می شوید. این نداها شما را از نو توانا می سازند تا مسایل خود را حل کرده، هدف زندگی تان ار روشن نماییید. این پیام ها شما را هدایت می کنند تا عشق و همدلی حقیقی و اصیل را کشف کنید. 

گاهی عده ای از ما پیش از آنکه شروع به گفت و گو با شخصیت های فرعی خود کنیم، برای کشف کاستی هایمان به دیگران متکی می شویم. از یک روان درمانگر سراغ روان درمانگر دیگر می رویم. گاهی سراغ فالگیرها، طالع بین ها و پیشگوها هم می رویم تا شاید پاسخ های مورد نیازمان را بشنویم. 

در مواقعی که دچار اندوه، خشم یا حتی شادمانی می شویم، گمان می کنیم ایرادی داریم و مجبور هستیم با شخصی تماس تلفنی داشته باشیم و از او کمک بگیریم و یا شاید به افراد مذکور در پاراگراف بالا پولی پرداخت می کنیم تا بلکه چاره ساز مشکل ما باشد!

اما این نکته حائز اهمیت است که ما با این روش زندگی راه به جایی نمی بریم و مشکلی که از ما رفع نمی شود؛ حتی گاهی انبوهی از مشکلات جدید را برای خود ایجاد می کنیم و باید بدانیم که هیچ گونه کمی و کاستی و ایرادی نداریم و می توانم به جرات بگویم که ما در مواقع اینچنینی هیچ نیازی به فالگیر، طالع بین و کف بین و رمال حتی افراد به ظاهر دانای عقل کل هم نداریم بلکه آن چیزی که نیاز واقعی ما است این است که ما نیاز داریم که به خود درونی مان برگردیم و به اعماق روح و روان مان سفر کنیم چرا که جواب تمام سوالها، گره ها را می توانیم در آن نقطه بیابیم. 

من " دبی فورد" اکنون به این درک رسیده ام که ما چنان عالی طراحی شده ایم که خود می توانیم خود را التیام بخشیم و به یکپارچگی کامل بازگردیم. البته گاهی اوقات مفید ایت که برای سرعت بخشیدن به حرکتمان از عوامل دیگر یاری بگیریم اما نه هر عاملی که بسیاری از روش ها( فالگیر و... ) گزینه مطلوبی برای رفع مشکل ما نمی توانند باشند؛ چرا که بعضا مشاهده می کنیم که بسیاری از همین دسته افراد خود در زندگی و شرایط فلاکت باری گذران عمر می کنند!

اینجاست که گفت و گو با شخصیت های فرعی خود یکی از روش های بسیار عالی برای پیشرفت در این راه است. 

بررسی شخصیت های فرعی ما می تواند ابزاری مفید در راه بازپس گیری بخش های گمشده وجودمان باشد. ابتدا باید این بخش ها را مشخص کرده و سپس نامی بر آن ها بگذاریم و آنگاه این توان را می یابیم که خود را از آنها آزاد کنیم. در واقع این نام گذاری سبب می شود که بین ما و ان ویژگی ها فاصله ای ایجاد شود. 

روبرتو آساگیولی می گوید:" ما تحت سلطه تمامی چیزهایی هستم که خود ما با انها مشخص می شود، اما می توانیم بر تمامی چیزهایی که خود را با آن یکی نمی دانیم، مسلط باشیم.

" برای نمونه اگر " نق نقو بودن" را به عنوان یکی از جنبه های نامطلوب خود در نظر بگیرم و ان را " نی نی نق نقو " بنامم، کم خطر تر به نظر می رسد.

به محض ان که نامی بر خصوصیات روانی ام می گذارم، به طرز جالبی نسبت به آن ها علاقه مند می شوم و ر نتیجه می توانم از ان ها فاصله گرفته، واقع بینانه نگاهشان کنم. این رفتار به تدریج زندگی ما را از سلطه این ویژگی ها بیرون می آورد.

در ادامه بیشتر بخوانید:

تدوین زندگی

قدرت نه گفتن 

آموزش نه گفتن مودبانه


ارسال نظر

نام (اختیاری)

ایمیل (ضروری)

نظر