تدوین زندگی
تدوین مستلزم حذف دقیق چیزهای کم اهمیت، بی اهمیت یا بی ربط است.
* حذف گزینه ها
تدوین شامل حذف مواردی است که خواننده را گیج کرده و پیام یا خود داستان را تیره می کند. این یک موضوع ثابت شده است که درک فیم ها و کتاب هایی که خوب تدوین شده اند، برای چشم و مغز آسان است.
هنگام تصمیم گیری، تصمیم گیری در مورد حذف گزینه ها شاید وحشتناک باشد؛ اما حقیقت این است که حذف گزینه ها، جوهره تصمیم گیری است. در حقیقت: ریشه لاتین کلمه تصمیم یعنی " cis" , " cid" در لغت به معنی " بریدن" یا " کشتن" است.
ما می توانیم این معنا ار در کلماتی مانند قیچی مشاهده کنیم. از آنجا که در نهایت، داشتن گزینه های کمتر در واقع تصمیم را برای جشم و مغز آسان تر می کند، ما باید نظم و انضباط را برای رهایی از گزینه ها یا فعالیت هایی که ممکن است خوب یا حتی واقعا خوب باشند، اما مانعی برای کارمان می شوند، رعایت کنیم. درست است که انتخاب برای حذف جیزهای خوب می تواند دردناک باشد؛ اما نهایتا هر حذفی، شادی ایجاد می کند. شاید این شادی در همان لحظه رخ ندهد، اما بعدها رخ خواهد داد و متوجه شدیم که هر لحظه اضافی ای که به دست آورده ایم می تواند صرف چیزهای بهتری شود. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که استفان کینگ نوشته است:" نوشتن، عملی انسانی و ویرایش عملی الهی است."
*مختصر و مفید کردن
بسیاری از افراد از این جمله معروف استفاده کرده اند؛ "عذرخواهی می کنم، اگر زمان بیشتری داشتم نامه کوتاه تری می نوشتم." درست است انجام کار کمتر می تواند سخت تر باشد، چه در هنر و چه در زندگی هر کلمه، هر صحنه، هر فعالیت باید حساب شده باشد. یک تدوینگر در شمارش تعداد کلمات بی رحم است. به جای اینکه حرفتان را در دو جمله یگویید، آیا می توانید آن را در یک جمله بیان کنید؟ آیا در حال حاضر، در جایی که از دو کلمه استفاده می شود، می توان از یک کلمه استفاده کرد؟ همان طور که آلن دی ویلیامز در مقاله ای تحت عنوان " ویراستار کیست؟" عنوان کرد. دو سوال اساسی وجود دارد که ویراستار باید از نویسنده بپرسد:" آیا می خواهید بگویید، چه می گویید؟" و " آیا تا آنجا که ممکن است واضح و مختصر آن را می گویید؟" چکیده نویسی به این معنی است که آن را تا حد ممکن واضح و مختصر بیان کنید.
به همین ترتیب در زندگی، مختصر و مفید کار کردن به ما این امکان ار می دهد که کارهای بیشتری را با تلاش کمتر انجام دهیم. به عنوان مثال وقتی گراهام هیل به آپارتمانی به مساحت 40 متر مربع در نیویورک نقل مکان کرد. می خواست ببیند که چقدر می تواند همه چیزهایی را که دارد، به خوبی در آن مکان جا کند. نتیجه نهایی طرحی بود که او آن را در " جعبه جواهرات کوچک" می نامد. جعبه جواهرات جواب می دهد؛ چون هر مبلمان عملکزد های متعددی دارد. به عنوان مثال، دیوار سمت چپ به عنوان یک صفحه نمایش پروژکتور بزرگ برای تماشای فیلم استفاده می شود و همچنین دو تخت مهمان را در خود جای داده است که هنگام حضور مهمانان برای اقامت، می توان آن ها را بیرون کشید. دیوار سمت راست، روی کاناپه تا می شود و یک تخت متوسط را آشکار می کند. همه چیز وظیفه ای دو یا سه برابر را انجام می دهد. به عبارت دیگر همه چیز سهم بیشتری ددر زندگی آپارتمانی دارد. این طرح آن قدر نوآوری داشت که او آن را به عنوان کسب و کاری مطرح کرد که به هنر استفاده بیشتر از فضای کمتر تمرکز کرده بود.
برای مثال چکیده نویسی به معنی کاهش نسبت کلمات به ایده ها، مترمربع به مفیدبودن فضا یا نسبت تلاش به نتایج است؛ بنابرین برای اعمال اصل چکیده نویسی در زندگی خود، باید نسبت فعالیت را به معنا تغییر دهیم. ما باید چندین فعالیت بی معنی را حذف کرده و یک فعالیت بسیار معنادار را جایگزین آن ها کنیم.
* تصحیح کردن
وظیفه ویراستار این نیست که فقط برش یا چکیده نویسی کند، بلکه درست کردن نیز وظایف اوست. این وظیفه می تواند یک تغییر جزیی به عنوان یک اصلاح گرامری یا به عنوان رفع اشکالات در یک بحث باشد. برای انجام صحیح این کار، ویراستار به طور واضح از هدف کلی کاری که در حال ویرایش آن است، آگاهی داشته باشد.
همان طور که مایکل کان توضیح می دهد، او همیشه کاری را که اسپیلبرگ از او می خواهد، انجام نمی دهد. در عوض، چیزی را که فکر می کند اسپیلبرگ واقعا می خواهد، انجام می دهد. درک هدف کلی به او اجازه می دهد تا اصلاحاتی را انجام دهد که حتی خود اسپیلبرگ نیز قادر به بیان آن ها نیست.
همینگونه در زندگی حرفه ای یا شخصی خود می توانیم با بازگشت به هدف اصلی خود، مسیر زندگی مان را اصلاح کنیم. داشتن یک هدف کلی فراگیر، ما را قادر می سازد تا خود را بررسی کنیم.
* کمتر ویرایش کنید
این ممکن است کمی متناقض به نظر برسد؛ اما بهترین ویراستاران نیز گاهی نیازی به تغییر همه چیز ندارند. آن ها می دانند که گاهی اوقات داشتن نظم و انضباط برای رهاکردن برخی چیزها، دقیقا همان طور که بودند، بهترین استفاده از قضاوت ویراستاری آن هاست. این راهی دیگر است برای بیان اینکه ویرایش یک هنر نامرئی است. بهترین جراح کسی نیست که بیشترین برش را ایجاد کند. به همین ترتیب بهترین ویراستاران گاهی اوقات می توانند کمترین نفوذ و بیشترین شکیبایی را داشته باشند.
تبدیل شدن به یک ویراستار در زندگی خود، شامل دانستن زمان کنترل خویشتن داری است. یکی از راه هایی که می توانیم این کار را انجام دهیم این است که تمایل خود را برای ورود به ویرایش، اصلاح کنیم. به عنوان مثال وقتی به یک بحث ایمیلی دعوت می شویم، می توانیم در برابر وسوسه معمول خود که اولین کسی باشیم که به همه پاسخ می دهد، مقاومت کنیم. هنگام حضور در جلسه ای، می توانیم در برابر تمایل برای ورود به بحث، مقاومت کنیم. می توانیم صبر کنیم. می توانیم نظاره گر باشیم. می توانیم ببینیم اوضاع چگونه پیش می رود. کمتر انجام دادن فقط به عنوان یک استراتژی اصل گرایانه، ضروری نیست، بلکه یک ویراستار قدرتمند نیز این ویژگی را دارد. یک فرد فرع گرا، ویراستاری را یک کار مجزا می داند که تنها زمانی نیاز به انجام دارد که اوضاع خراب است؛ اما انتظار بیش از حد برای ویرایش، ما را مجبور می کند که تغییرات کلی ار همیشه به انتخاب خود انجام ندهیم ویرایش مداوم زمان و فعالیت هایمان، به ما این امکان را می دهد که در طول مسیر، تعدیلات جزیی اما آگاهانه تری انجام دهیم. تبدیل شدن به یک فرد اصل گرا به این معنی است که حذف چکیده نویسی و تصحیح را بخشی طبیعی از برنامه روزمره خود قرار دهیم و ویرایش را به عنوان یک روند طبیعی در زندگی خود در نظر بگیریم.
در ادامه بیشتر بخوانید