امپرسیونیسم
دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نواور در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیده های زودگذر با به کار بردن رنگ های تجربه شده و تابناک برای نمایش لرزش های نور خورشید در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرف نمایی( پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمی شود.
شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروه یاز هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال 1874 به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از " کلود مونه" به نام دریافتی از طلوع افتاب گرفته شده است.
نام امپرسیونیسم را نقادی به نام " لویی لروی" در یک نقد هجوم آمیز ساخت . دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.
در این سبک نقاشان از ضربان " شکسته" و کوتاه قلم مو آغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیب های ظریف رنگها استفاده می کنند. مثلا به جای ترکیب رنگهای آبی و زرد برای تولید سبز آنها دو رنگ آبی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار می دهند تا رنگها( حس) رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورند. انها در نقاشی صحنه های زندگی مدرن در عوض جزییات، تاثیرات کلی واضح را نشان می دهند.
هنرمندان مطرح در این سبک
1- ژرژ 2- کلود مونه 4- پیر آگوست رنوار 5- آلفرد سیسلی 6- کامی پیسارو 7- ادگار دگا 8- پل سزان
یکی از سبک های هنری در تاریخ هنر، سبک امپرسیونیسم است. این اصطلاح برای نخستین بار از عنوان نقاشی " کلود مونه" با عنوان دریافت طلوع خورشید اقتباس شد و همچون بسیاری از نام گذاری ها به منظور هجو و استهزا آثار هنری مونه، به این اثر او اطلاق شدو اما پس از وی به تدریج این عنوان به سبکی خاص اطلاق شد که ویژگی هایی را در خلق اثر هنری مورد لحاظ قرار می داد.
در ابتدا در سال 1874 میلادی، عده ای از نقاشان فرانسوی که مونه، سزان، دگا، رنوار و سیسلی از این دسته به شمار می آیند.
نقاشی های خود را عرضه کردند و به عنوان سردمداران این سبک مطرح شدند. سپس به تدریج عده ای دیگر از هنرمندان همچون ادوارد مانه، پیسارو و بازیل به این سبک پیوستند؛ به طوری که هنرمندان بزرگی که تعدادی از انان، بعدها از بنیان گذاران سایر سبک های بزرگ هنری بودند به این جرای کاندینسکی، هنری ماتیس ،مونش و پیکاسو از این دسته هنرمندان هستند که هر یک از انان، خود به وجود اورنده دیگر سبک های هنری در تاریخ هنر تلقی می شوند.
گوگن پس از این دوره به سوی هنر بدوی گرایش یافت با فردی همچون پل سزان و پیکاسو به سوی کوبیسم گرایش یافتند و یا ون کوک، اکسپرسیونیسم و هنری ماتیس، فوویسم را بنا نهادند.
پیش از تاسیس سبکی جدید، تحت تاثیر امپرسیونیسم بودند و شاید به سبب ویژگی های این سبک و یا به خاطر این که چیزی در این سبک نیافتند به سوی سبک جدیدگرایش پیدا نمودند.
هنرمندان امپرسیونیست در این دوران برخلاف هنرمندان گذشته، نقاشی خود را در محیط های کارگاهی و بسته انجام نمی دادند و برای خلق اثر هنری به فضای آزاد، در کنار رودخانه ها، جنگل ها، محیط های طبیعی و یا کافه ها و مکان های عمومی می رفتند و به نقاشی می پرداختند، امری که بیش از ان بی سابقه بود.
موضوع نقاشی ها برگرفته از طبیعت و شواهد اطرافشان بود، به گونه ای که استفاده از میزان نور و چگونگی صحنه های طبیعی، تفاوت تابش نور و در حالت های متفاوت روز به چه صورتی باشد، یکی از مهمترین ویژگی های سبک امپرسیونیسم به شمار می رفت. هنرمندان این سبک به دنبال ترسیم تصاویر لغزان و گذرای طبیعت بودند، تصاویری که به طور پایدار و ثابت در طبیعت به چشم نمی خورد و با ارتعاشات لغزان نور، به ادراک و حس بیننده و تیزبین امپرسیونیسم می آمد و خیلی زود هم زوال می یافت.
سبک امپرسیونیسم، بعد از دو سبک رمانتیسم و رئالیسم شکل گرفت. دو جریانی که یکی بر بیان احساسات، عواطف و تخیلات هنرمند در آثار هنری تاکید داشت و دیگری بر بیان واقعیت صرف و آنچه در پیرامون ما هست، تاکید می نمود.
امپرسیونیسم تاریخچه ای دارد و هنرمندان امپرسیونیست به هر دو سبک یاد شده توجه داشتند و مولفه های هنری موجود در آن سبک ها را در آثار خویش استفاده می نمودند.
امپرسیونیست ها از طرفی به توصیف و ترسیم عالم واقعیت می پرداختند و از طرف دیگر واقعیت را آن چنان که هست، ترسیم می نمودند. آثار خود را در لحظه خاص و تحت شرایط ویزه ای به تصویر می کشیدند و از آن جا که واقعیت را ترسیم می نمودند، در حقیقت همچون رئالیست ها به سوی عالم خارج متوجه می شدند، اما چون در انتخاب عالم خارج گزینش می نمودند و عالم واقعیت را در لحظهای خاص و با زمان و یا نورپردازی خاص ارائه می نمودند.
از این رو به سوبژکتیویسم و عالم درونی هنرمند رمانتیسم نزدیک می شدندو هنرمندان امپرسیونیسم به تعبیر دیگر به مثابه روان شناسان معتقدند که واقعیت همان احساس ماست و بر احساسات ما استوار است به گونه ای که باید دید که عالم واقعیت در هر آن و لحظه و در شرایط جوی و نورپردازی خاص چگونه خود را به ما عرضه می کند.
در ادامه بیشتر بخوانید:
1-سایه روشن در طراحی 2- ترکیب بندی در طراحی 3- عناصر بصری 4- آهنگ خط 5- تعریف طراحی