پیشگامان اکسپرسیونیسم
مهمترین پیشگام اکسپرسیونیسم ون گوگ بود. او به طور آگاهانه ای طبیعت را برای " بیان رنج دهشتناک آدمی" به صورت اغراق آمیز به تصویر کشید. ون گوگ و اکسپرسیونیست های پس از وی، در کاربرد حسی رنگ و خط تاکید عمده ای بر احساس و انگیزش خود داشتند و از این نظر از تلاش های " سورا" برای خلق یک نظام علمی برای بیان فرمی متمایز شدند.
گوگن با آگاهی بیشتر و به طور مشخص تری از امپرسیونیسم گسست. به مفهوم دقیق تر " گوگن " اکسپرسیونیست نبود، اما اولین کسی بود که به طور آشکار و صریح اصول سمبولیسم را که به نوبه ی خود به عنوان محمل ارتباطی برای اکسپرسیونیسم بسیار حائز اهمیت بود، پذیرفت.
وی تمام فرم ها را ساده و مسطح کرد. از رنگ به گونه ای بهره برد که تمامی تشابه آن به واقعیت یکسر از بین برود. خشونت نهفته در تابلوی " یعقوب در حال کشتی گرفتن با فرشته " اثر ادینبورگ به واسطه ی زمینه ی قرمزی که کشتی روی ان انجام می شود، آشکار و چشم گیر است. به همین منظور " گوگن" از بازنمایی سایه اجتناب کرد و بعدا اکسپرسیونیست ها از این جهت گیری وی تبعیت کردند.
وی به جهت هماهنگی با سبک ابداعیش در جستجوی سادگی موضوعات بود و ان را نخست در جوامع روستایی بریتانیایی و بعدها در جزایر اطلس جنوبی یافت.
گوگن در رویگردانی از تمدن شهری اروپای، هنر بدوی و هنر عامیانه را که هر دو موضوعات جذابی برای اکسپرسیونیست های متاخر شدند، کشف کرد. در همین زمان" ادوارد مونش" نروژی که با کارهای " ون گوگ" و " گوگن" آشنا بود، جستجوی خود را در کشف قابلیت های رنگ های خشن و دگر شکلی خطی که توانایی بالایی برای بیان بسیاری از احساسات اصلی انسانی همچون تشویش، ترس، عشق و نفرت را دارد، آغاز کرد. حاصل جستجوهای او برای ن معادل هایی برای دل مشغولی های روانی، وی را به شناخت قابلیت های صراحت و سادگی روش های گرافیکی همچون حکاکی روی چوب، رهنمون کرد؛ احیای روش های چاپ تاثیر گسترده ای به ویژه در آلمان داشت.
وی آثار خود را در سال 1893 در شهر برلین به نمایش گذاشت و دامنه ی نفوذ وی حتی تا مجسمه سازی و در آثار " ارنست بارلاخ" که سبک کار " مونش " را با جلوه ای عظیم برای موضوعات مذهبی و اجتماعی به خدمت گرفت، گسترش داد.
از جمله اولین هنرمندان رت ماهیت اکسپرسیونیست باید از نقاش بلژیکی " جیمز انسور " نام برد. وی حقارت ماهیت انسان را با به خدمت گرفتن صورتک های عجیب و ترسناک کارناوال به نمایش گذاشت و هنر نامعقول و نامتعارف وی به ویژه در آثار چاپ فلزش به طور گسترده معروفیت یافت.
در سال 1905 گروه های اکسپرسیونیستی تقریبا به طور همزمان در آلمان و فرانسه شکل گرفتند. فوویست ها نظریات " ون گوگ" و " گوگن" را به اثار هنری خود افزوند. همچنین مطلب " اجرای اکسپرسیونیسم " را بخوانید.
در سال 1908 " ماتیس" رهبر این گروه اهدافشان را چنین جمع بندی کرد" آنچه بیش از همه در جستجوی آنم، بیان حسی است" .
هدف اصلی رنگ باید تا حد امکان در خدمت بیان حسی باشد. در نقاشی یک منظره ی پاییزی سعی خواهم کرد تا رنگ متناسب با آن فصل را به یاد آورم: من فقط از حسی که فصل به من می دهد، الهام خواهم گرفت. این آرمان را " ماتیس" در ترکیب بندی های بزرگ پپیکره به کار بست. " درن" در منظره پردازی " رولت" در هنر جدید مذهبی، عظمتو سادگی را به نمایش گذاشتند.
در سال 1905 گروه پل در شهر درسدن تاسیس شد و نخستین نمایشگاه خود را در سال 1906برپا کرد. در حالی که در نقاشی فوویست ها حتی در جسورانه ترین نمونه های آن همواره هارمونی طرح حفظ می شد و کاربرد تغزی و تزیینی رنگ از دست نمی رفت، اما در آثار اکسپرسیونیستی آلمان، محدودیت ها و فیدها یکسر کنار نهاده شد. علی رغم تاثیر غیرقابل رد آنان از هنرمندان فرانسوی، افراط گری و بیان حس اغراق آمیز در آثار آنان مشهود است.
در این آثار رنگ ها و فرم ها در تلاش برای ارائه ی تمایلات روانشناختی و نمادین به طور اغراق آمیز به خدمت گرفته می شدند تا بدین ترتیب مفری باشند. برای درک رایج از ضرورت آفرینش هنری و نیز به نوعی طغیان علیه نظم تثبیت شده را به نمایش بگذارند.
در سال 1913 " کرشنر" نوشت" ما تمامی رنگ هایی را که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم، انگیزش های ناب و خلاق را تولید کنند، می پذیریم."
کمی پیش از اغاز جنگ جهانی اول، نقاشان آلمانی نیز با پیوند زدن فرم های کوبیسم با آرمان های اکسپرسیونیست های متقدم و تحت تاثیر تصوف و عرفان هندی، تلاش داشتند تا نظامی بصری از مفاهیم صمنی جهان شمول ابداع کنند.
در سال 1911 " فرانتز مارک" ، " کاندینسکی" ، " روس" و دیگران، گروه " سوارکار ابی" که نقطه ی اوج اکسپرسیونیسم آلمان محسوب می شود را تشکیل دادند.
پس از جنگ جهانی اول، سبک اکسپرسیونیسم در آلمان رواج یافت و حتی هنرمندانی چون" جرج گروز" و " اتو دیکس" در جستجوی واقعگرایی تازه و اغراق آمیز" عینیت نوین بسیاری از ویژگی های دگر شکلی و اغراق را که یکی از تمهیدات اصلی اکسپرسیونیسم اولیه بود، حفظ کردند.
در سال 1933 اکسپرسیونیسم در کنار دیگر هنرهای منحط توسط نازی ها سرکوب شد، اما پس از جنگ جهانی دوم حیات تازه یافت و امروزه مبلغین مشهوری در میان هنرمندان همانند " گئورگ بازلیتس" دارد.
در خارج از المان مبلغین پیشروی اکسپرسیونیسم شامل " شاگال" و عقبه ی انان از جمله " تاشیسم" و " اکسپرسیونیسم انتزاعی" می باشد.
در ادامه بیشتر بخوانید:
1-سبک هیجان نمایی 2-مبانی هنرهای تجسمی 3- سبک رئالیسم 4-دانستنی های امپرسیونیسم 5-گرایش اکسپرسیونیسم