مفهوم حجم
به اجسامی که دارای سه بعد: طول، عرض و ارتفاع با عمق باشند حجم گفته می شود.
انواع مختلف حجم های هندسی شامل: منشوری، کروی، هرمی
معمولا همه اشیای مادی در طبیعت دارای حجم هستند. اگر چه برخی از آنها ممکن است علاوه بر طول و عرض دارای ضخامت، عمق یا ارتفاع بسیار کمی باشند. اما قاعدتا حجم هایی هستند که بخشی از فضا را اشغال می کنند. این حجم ها گاهی به طور طبیعی به صورت نسبتا منظمی دیده می شوند، مثل حجم برخی از درخت ها، میوه ها، تخم پرندگان و جانوران. اما بیشتر اوقات به شکل غیرمنظم جلوه می کنند، مثل حجم صخره ها، گیاهان، حیوانات و بسیاری چیزهای دیگر.
از چرخش یک مثلث به دور محور عمودی خودش حجمی به وجود می آید که به آن مخروط گفته می شود و همچون مثلث تا وقتی که بر قاعده ی خود قرار دارد دارای ایستایی و استحکام است و هنگامی که بر راس خود قرار می گیرد ناپایدار و لرزان است. از حرکت دورانی سطوح مربع و مستطیل شکل نیز استوانه ای حاصل می شود که دارای سه سطح تحتانی، بالایی و جانبی است.
حجم های پایه
همان طور که سه شکل دایره، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند، کره، مکعب و هرم را نیز می توان به عنوان اجسام هندسی پایه نام برد. این سه نوع حجم به طور کاملا منظم به ندرت دیده می شوند. اما به طور کلی همه حجم های طبیعت از ترکیب یا تغییر شکل این سه حجم پایه و هندسی به وجود می آیند.
حجم نمایی در نقاشی
در نقاشی و طراحی حجم با ترفند برجسته نمایی به وسیله سایه - روشن و یا تغییر شکل و اندازه اشکال در اثر عمق نمایی خطی القا می شود.
حجم در مجسمه سازی
حجم، عنصر اصلی کار مجسمه سازان است. ارزش و اهمیت حجم به تمام و کمال در مجسمه سازی و کار با حجم ظاهر می شود. به ویژه با توجه به قابلیت های مختلف مواد در شکل پذیری، رنگ، بافت و جنسیت، ارزش های بصری حجم ها در حجم سازی مطرح است.
نمایش حجم در فضا و روابط متقابل آن با فضای پیرامونش اصل مهم مجسمه سازی است. این روابط در نقش برجسته سازی که از یک سو با نقاشی و از سور دیگر با معماری در ارتباط است اهمیتی به سزا دارد. نقش برجسته که از یک سمت بسته و محدود است به حجمی گفته می شود که در آن اشیا و پیکره ها به صورتی کم و بیش برآمده از سطح به نمایش درآمده باشند. نقش برجسته گاهی حالتی تزیینی برای سطوح معماری دارد و معماری نیز متقابلا همین حالت را برای نقش برجسته به عهده دارد. در مجموع نقش برجسته حالتی بینابینی میان نقاشی و مجسمه سازی دارد.
نور و حجم در هنر تجسمی
نقش نور در بازنمایی حجم و خصوصیات آن نیز شایسته توجه است. به طور دقیق تر این نور است که امکان رویت اجسام را در فضا برای ما بوجود می آورد. از این جهت معمولا هنرمندان به وسیله روابط پیچیده ای که حجم با فضا دارد نقش نور را در آثار خود مورد مطالعه و ارزیابی قرار می دهند. به ویژه این که بسیاری از مجسمه ها و نقش برجسته ها بدون رنگ پردازی ساخته می شوند و به همین نسبت توجه به میزان تیرگی و روشنی برجستگی ها و فرورفتگی ها و ایجاد سایه هاییی که در اثر تابش نور به روی آنها شکل می گیرد قابل اهمیت است.
فضای تجسمی
فضا در هنر تجسمی، انسان معمولا فضا را از طریق فاصله و ابعاد درک می کند. ما به طور طبیعی در درون فضا، که همان محیط کار و زندگی مان است، قرار گرفته ایم. همه چیزهای پیرامون ما نیز فضای زندگی ما را می سازند. در عین حال ما و همه چیزهای دیگر فضا را تشکیل می دهیم یا بخشی از فضا هستیم. بنابرین فضا یک مفهوم یا یک موضوع انتزاعی خارج از طبیعت و اشیا نیست. بلکه اشیا، موجودات و محیط پیرامون آنها هستند که فضا را شکل می دهند. با این توصیف فضا معنای کاملا ملموس و عینی دارد.
فضاسازی در آثار تجسمی
الف) فضای سه بعد نما( واقع گرا):
در این روش برای نمایش فضای سه بعدی به روی سطح دوبعدی از سه بعدنمایی( پرسپکتیو) و تجسم عمق و نشان دادن دوری و نزدیکی استفاده می شود. سه بعدنمایی که معمولا در آثار نقاشی واقع نما دیده می شود به روش های زیر انجام می گیرد:
1- تغییر اندازه 2- تغییر رنگ و تیرگی 3- تغییر وضوح
ب) فضای دوبعدنما( غیرواقع گرا):
ممکن است بدون آن که قصد واقع نمایی از طبیعت در میان باشد، هنرمند به ایجاد فضا و عمق تجسمی بپردازد. همانند آنچه در آثار گرافیکی و انتزاعی صورت می گیرد و ارتباطی به واقعیت پیرامون ندارد. در این روش ایجاد عمق و فضای بصری به روش های زیر انجام می گیرد:
1- تغییر اندازه شکل های مشابه به صورتی که برخی از آنها کوچکتر از برخی دیگر ترسیم و دیده شوند.
2- تغییر تیرگی با رنگ به صورتی که برخی از اشکال تیره تر و برخی روشن تر ترسیم شوند.
3- شفاف نمایی و روی هم قرار گرفتن شکل ها می تواند عمق فضایی ایجاد کند.
4- تغییر وضوح و بافت شکل ها نیز می تواندعمق بصری ایجاد کند.
5- ترسیم یک شکل از چند زاویه مختلف و با تغییر شکل و تغییر جهت دادن آن می تواند عمق فضایی را به وجود آورد.
ج) فضای همزمان( تلفیقی):
در برخی از آثار نمایش فضای تجسمی به صورت تلفیقی از فضاسازی واقع نما و دو بعد نما صورت می گیرد. در این روش هنرمند بدون رعایت قواعد واقع نمایی در کل اثر، ساختار ترکیب خود را از مکان های مختلف به صورت موازی و به طور همزمان شکل می دهد. در عین حال سعی می کند با نمایش همزمان رویدادها در مکان های مختلف تلفیقی از فضاهای داخلی و بیرونی به وجود آورد. به این ترتیب فضای تجسمی گسترش می یابد.
د) فضای وهمی:
در برخی از آثار تجسمی هنرمند فضای بصری را طوری با استفاده از نمایش عناصر و شکل های واقع نما به وجود می آورد که در عین حال وهمی و غیرواقعی جلوه می کند. در این روش مخاطبان تحت تاثیر فضایی ساختگی قرار می گیرند.
در ادامه بیشتر بخوانید: