کمبود موفقیت
طرز نگاه ما به موفقیت به اندازه دسترسی ما به موفقیت مهم است. برخلاف محصول که ساخته می شود و در فهرست موجود قرار می گیرد، هیچ محدودیتی در اینکه چگونه موفقیت ساخته شود وجود ندارد. ما می توانیم هر قدر که بخواهید موفقیت کسب کنیم و بنابرین موفقیت های من و شما نمی توانند توانایی ما را برای دستیابی محدود کنند و یا از آن جلوگیری کنند.
متاسفانه بیشتر افراد به موفقیت به عنوان یک شی نایاب نگاه می کنند. آن ها تمایل دارند که فکر کنند اگر کس دیگری موفق است. توانایی های خاصی برای ایجاد موفقیت دارد. موفقیت، بخت آزمایی، پیشگو، مسابقه اسب دوانی یا کارت بازی نیست که فقط یک بار امکان پیروزی داشته باشد.
گوردون گکو می گوید:" برای هر برنده ای، یک بازنده وجود دارد" . موفقیت یک بازی با جمع صفر نیست و برنده های زیادی می توانند وجود داشته باشند. موفقیت یک کالا یا منبع نیست که اند.خته های محدوده ای داشته باشد.
هیچ گاه کمبود یا فقدان موفقیت وجود ندارد. زیرا توسط کسی انجام می شود که هیچ محدودیتی از نظر ایده، خلاقیت، نبوغ، استعداد، هوش، اصالت، مقاومت و اراده ندارد. توجه داشته باشید که به موفقیت باید به عنوان چیزی که ایجاد می شود اشاره کرد نه چیزی که به دست می آید. برخلاف مس، نقره، طلا، الماس و یا هر کالای دیگری که در حال حاضر وجود دارند و ما موظف هستیم که آن را پیدا کنیم.
موفقیت چیزی است که افراد آن را می سازند. ایجاد موفقیت می تواند توسط افراد بسیاری در سطوح مختلف توسط میلیون های افراد موفق رخ می دهد، که البته محدودیتی برای ایجاد آن وجود ندارد.
در بسیاری موارد اینگونه به تصویر کشیده می شود که فردی به میدان می آید و دائما از این صحبت می کند که از من حمایت کنید و مرا پشتیبانی کنید و تمام تلاش آنها اینست که توجه افراد را به سمت خود جلب کنند؛ در ادامه اینگونه تلقین می کنند که اکنون که من به موفقیت رسیده ام؛ شخص دیگری وجود ندارد که موفق شود و به نوعی صحبت از کمبود موفقیت را مطرح می کنند.
در ادامه اگر باور شما برنده شود، باور من با شکست مواجه می شود. اگر یک حزب چیزی که از آن حمایت می کند را به دست آورد، گروه دیگر آن را از دست می دهد. همین مورد می تواند در نگرش و نظرات کلی مشخصی دیده شود. برای افراد بسیار مشکل است که از موافقیت به عدم توافق برسند، افراد تحت این فرض عمل می کنند که باورهای فرد نمی توانند حفظ شود. اگر باورهای متناقض فرد دیگری وجود داشته باشد.
این مفهوم براساس مفهوم محدودیت و کمبودها فقط باعث افزایش تنش هایی می شود که ما با شخص دیگر داریم، چرا یک فردی باید درست و دیگری باید نادرست باشد؟ چرا باید کمبودهایی وجود داشته باشد؟
مفهوم رقابت اظهار می کند که اگر یک فرد پیروز شود، نفر دیگر باید شکست بخورد. اگر چه این امر می تواند در بازی درست باشد، جایی که هدف معرفی یک برنده است، اما در موفقیت در کسب و کار و زندگی واقعیت ندارد.
بازیکنان بزرگ به محدودیت هایی مانند این فکر نمی کنند. در عوض، آن ها به موفقیت بدون محدودیت فکر می کنندو این همان چیزی است که این امکان را به آن ها می دهد تا به اوج و چیزی که دیگران آن را غیرممکن می دانند، برسند.
موفقیت مالی افسانه ای وارن بافت به استراتژی های سرمایه گذاری فرد دیگر محدود نیست و هیچ قدرت مالی دیگری نمی تواند توانایی او برای ایجاد موفقیت مالی برای خود را محدود کند.
بنیان گذاران گوگل ایجاد فیس بوک را متوقف نکردند و دو دهه برتری میکروسافت باعث نشد که استیو جابز از تولید اپل، آی پاد، آیفون و ای پد خودداری کند. به همین ترتیب، میزان محصولات، ایده ها و موفقیت ها توسط این شرکت ها طی چند سال گذشته مانع دیگری نشده است، بلکه باعث ایجاد موفقیت های شگفت انگیز و بزرگ تری شده است.
ما نباید به باورهای نادرست درباره کمبود که توسط اکثر مردم با دشمنی و حالتی غیرمنصفانه مطرح شده و این که کسانی که به موفقیت بزرگ دست یافته اند به ان ها پاداش غیر برابر داده شده است، اهمیت بدهیم. همچنین گزارشات در مورد کمبود شغل، پول، موقعیت و حتی زمان وجود دارد. چند بار از کسی شنیده اید که ادعا کند " زمان کافی در روز وجود نداد"؟ یا کسی دیگر شکایت کند که " هیچ کار خوبی وجود ندارد؟" یا " هیچ شرکتی استخدام نمی کند؟" واقعیت این است که حتی اگر 20 درصد از افراد بیکار باشند، 80 درصد کار دارند.
زمانی که برخی از افراد تلویزیونی قراردادهای مالی بزرگی را امضا می کنند. مردم اغلب به این سوال واکنش می دهند " چگونه یک فرد این میزان را پرداخت کرده است؟" اما پول توسط فردی ایجاد شده و توسط ماشین پرینت گرفته شده است. کمبود پول وجود دارد و صرفا ارزش آن ر حال کاهش است. برخی از گروه ها تصور می کنند که یک ثروت فردی 400 میلیو دلاری باید یک انگیزه برای شما باشد که هر چیزی امکان پذیر است.
اکثر کمبودها به همین راحتی باعث ایجاد مفاهیمی اینچنینی مثل کمبود موفقیت و امثالهم شود. چرا که اغلب سازمان ها به راحتی می توانند افراد را متقاعد کنند که میزان محدودی از چیزی که ما احتیاج داریم یا می خواهیم می تواند الماس، نفت، آب، هوای خنک و یا انرژی باشد. می تواند یک مفهوم فوریت را ایجاد کند و بنابرین افراد را ترغیب می کند تا از دلایل آن ها حمایت کنند.
وظیفه ما اینست که خودمان را از مفاهیمی که محدود کننده افکار ما هستند دوری کنیم. بدانیم که رفتار کردن طبق این مفاهیم ناسالم می تواند ضربه ای مهلک برای ما باشد.
برای رهایی از باور غلط کمبود،ما باید تفکر خودمان را به سمت کسانی تغییر دهیم که با ایجاد موقعیت هایی برای خود ایجاد موفقیت می کنند. موفقیت برای هر کسی یا هر گروهی در نهایت یک سهم مثبت برای تمامی افراد و تمام گروه ها است و باعث اعبار بخشی احتمالات به همه می شود. به همین دلیل است که مردم با دیدن پیروزی با یک عملکرد بزرگ، بسیار ترغیب می شوند. دیدن موفقیت در عمل ما را تحریک می کند و باور ما را که توانایی مان برای اجرای چیزی غیرممکن است، کاهش می دهد. چه موفقیت یک تکنولوژی جدید، یک پیشرفت پزشکی، یک امتیاز، زمان سریع تر یا قیمت ثبت شده جدیدی برای مالکیت شرکت باشد و چه ما در ان مشارکت داشته باشم یا خیر، موفقیت هایی از این قبیل تایید می کنند که موفقیت کم نیست و برای هر کسی امکان پذیر است.
هر مفهومی که اشاره می کند که موفقیت فقط برای برخی افراد و به میزان خاص وجود دارد را از ذهن خود پاک کنیم. همه ما به آنچه که خواهان آن هستیم می توانیم برسیم، لحظه ای که به موفقیت شخص دیگری فکر می کنیم، شکست خود را رقم می زنیم. ما نبایستی خودمان را با فکر کردن به موفقیت دیگران محدود کنیم.
این لحظه همان زمانی است که ما بایدتفکر خودمان را به یکسان بودن موفقیت با احتالاتی برای موفقیت بیشتر تغییر دهیم. بعد از آن به تعهد خودمان بازگردیم که موفقیت وظیفه اخلاقی شماست. این امر باعث ترغیب قسمت های خلاقانه در ما می شود و راه حل هایی را پیدا می کنیم که می توانیم به میزان زیادی موفقیت ایجاد کنیم.
در ادامه بیشتر بخوانید:
1-بی راهه ای به نام بهانه 2- تولد سایه 3- کاش وقتی 20 ساله بودم 4-شناخت سایه 5- جهان درون ماست